رسالۀ ذهبیّه یا مذهّبه، نوشتاری در دانش پزشكی و منسوب به امام رضا علیه السلام است. در این نوشتار، به منظور ارزیابی اعتبار این رساله و صحت انتساب آن به امام رضا علیه السلام، ابتدا شواهد تاریخی، شهرت و نسخههای موجود به عنوان قراین انتساب رساله به امام بررسی شده و سپس سند و طرق آن مورد ارزیابی قرار گرفته و برای ارزیابی متن کتاب، از شواهد و قراین درونمتنی و برونمتنی بهره گرفته شده است. نتیجه این بررسیها این است که انتساب کتاب الرسالة الذهبیّه موجود، به امام رضا علیه السلام ثابت نیست و نمیتوان با آن به عنوان «سنّت» روبهرو شد و بدان عمل کرد. بخش پایانی نوشتار، مقایسه برخی مشابهات متنی رساله ذهبیه با منابع پزشکی کهن است.
چگونگی ورود و سپس اقامت علی بن موسی الرضا در مرو، پایتخت خلافت اسلامی در دوران خلافت مأمون عباسی، موجب طرح فرضیههای مختلف بهویژه با محوریت برخی شخصیتهای مهم آن دوران است. فضل بن سهل ملقب به ذوالریاستین در جریان ولایتعهدی و دیگر موضوعهای مهم مرتبط با امام، گاه با تحلیلهای متفاوت و حتی متضاد مواجه شده است. چنین به نظر میرسد برای دستیابی به درکی جامع و منطقی از مسائل مربوط به آن حضرت با مأمون و دربارش، ضرورت دارد افکار و اقدامات ذوالریاستین در مورد امام به دقت بررسی گردد. این پژوهش تلاش دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش پژوهش تاریخی، نقش این وزیر مقتدر را در چگونگی رابطه مأمون با امام رضا بررسی کند. یافتههای پژوهش، گویای نفوذ فوقالعاده ذوالریاستین بر مأمون است، با این حال وی در ارتباط با امام بیشتر متأثر از مأمون بود و کوشید با نزدیک ساختن افکار و تصمیمگیری خود به خلیفه، موقعیت خودش را تحکیم نماید. فضل با وجود داشتن اقتدار، نتوانست بر آن حضرت تسلط یابد، در عین حال شواهد متقنی نیز بر ارادت او نسبت به امام وجود ندارد.
بررسی کنشهای رخ داده در برخی دورههای تاریخی به دلیل حساسیت آن دوره و جایگاه ویژه کنشگران دارای اهمیت است؛ زیرا میتواند الگوی مفیدی برای فهم رویدادها و ژرفا یافتن درک عمومی باشد. در این مقاله، کنشهای متظاهرانه مامون در مواجهه با امام رضا (ع) در دوران خلافت با استفاده از ظرفیتهای تحلیل گفتمان لاکلا و موفه با تاکید بر دو مفهوم اصلی زنجیره همارزی و حاشیهرانی تبیین میشود. نتایج تحقیق نشان میدهد، مامون در دورههای مختلف به تناسب موقعیت از راهکارهای همارزی مانند تظاهر به تشیع، دعوت امام (ع) به مرو، پیشنهاد ولایتعهدی، باورداشت آخرالزمانی، بهکارگیری نمادهای شیعی و تطمیع استفاده کرده است. همچنین، راهکارهای حاشیهرانی مانند مهندسی روابط اجتماعی، کتمان فضایل، تضعیف جایگاه اجتماعی، تضعیف جایگاه علمی، ترور شخصیت، حصر ارتباطی، زندان، حصر خانگی، حذف فیزیکی و شهادت بهره گرفته است. روش مواجهه مامون با امام (ع) را میتوان به سه دوران بحرانی ابتدای حکومت، تثبیت حکومت و حصر فرهنگی- ارتباطی امام (ع) تقسیم کرد. با این حال، بهصورت دقیق نمیتوان هرکدام از راهکارها را به یک دوره خاص نسبت داد، اما مامون در دورههای اول و دوم بیشتر از زنجیره همارزی استفاده کرده است و هرچه به دوره سوم نزدیک میشویم، استفاده از مکانیسم حاشیهرانی بیشتر گردیده است. همچنین، گاهی بهصورت توامان از سازوکارهای برجستهسازی و حاشیهرانی استفاده شده است.
در مقاله حاضر، سعی گردیده است تا با اشارهای کوتاه به جامعنویسان پیش از کلینی، این فرضیه اثبات شود که قبل از کتب اربعه نیز جامع حدیثی دیگری، تبویب و تدوین گردیده است. نگارنده، همچنین در پی آن است تا فرایندی را که به تکامل نگاشتههای حدیثی و در نتیجه، به تدیون کتب اربعه و به اصطلاح جوامع حدیثی متقدم منجر شده است، مورد بحث و بررسی قرار دهد. از این رو، وی به کنکاش در کتب تراجم و رجال پرداخته تا کتبی را تحت عنوان الجامع قبل از کتب اربعه نگاشته شدهاند، شناسایی کند. در این میان وی به معرفی جوامع حدیثی مانند: الجامع فی الفقه، الجامع فی سائر ابواب الحرام و الحلال، کتاب مبوب فی الحلال و الحرام، الجامع الکبیر فیی الفقه، کتاب مبوب فی الفرائض و ... پرداخته و نحوه تبویب در این جوامع و اعتبار آنها را نزد علمای بزرگ رجال (مانند نجاشی و کشی) بررسی نموده است. نگارنده، پس از معرفی 33 کتاب جامع حدیثی، به این نتیجه مهم میرسد که کتب اربعه، از جمله الکافی، کهنترین جوامع حدیثی شیعه نیستند و جوامع حدیثی، فرایند مختلفی را طی کردهاند تا به کتب اربعه رسیدهاند.