سادات کیا بین سده های هشتم تا دهم ﻫ ./ چهاردهم تا شانزدهم م. قسمت وسیعی ازگیلان، به ویژه گیلان بیه پیش با مرکزیت لاهیجان را در دست داشتند. این خاندان ابتدا زیدی مذهب بودند و به هنگام قدرت یابی صفویه به تشیع اثنی اعشری گرویدند. این مقاله تاریخ و عقاید این خاندان و ارتباط آنها را با تشیع امامیه بررسی می کند.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
آراء رو به گسترش جریانهای فکری رقیب و معاصر با شیخ مفید(م.۴۱۳) درخصوص افضلیت امام، بخشی از دلایل نگارش کتاب الارشاد توسط این متکلم برجسته امامی میباشد. در این زمان برخی از گفتمانها با وجود باور به تفضیل علی(ع)، با صدور جواز امامت مفضول، بر مشروعیت خلافت متقدمین تاکید داشتند. برخی دیگر نیز علیرغم همسویی با امامیه در لزوم افضلیت امام- از مباحث امامت عامه- با باور به انطباق فضیلت خلفا بر ترتیب تاریخی خلافت آنان، بر عدم تفضیل و تقدیم حضرت علی(ع) رأی میدادند. در چنین فضایی مفید کتاب الارشاد را با تکیه بر آراء کلامی خویش در مسأله امامت همچون اثبات لزوم افضلیت امام و تفضیل علی(ع)، بهرهگیری از استنادات تاریخی و گاه آراء گفتمانهای رقیب، به رشته تحریر درآورد تا به حفظ هویت گفتمان امامی بپردازد. از اینرو شناسایی شاخصههای متکی بر مؤلفه افضلیت امام که شیخ در الارشاد در جهت اثبات تفضیل و تقدیم علی(ع) و طرد مشروعیت خلافت متقدمین از آنها بهره بردهاست، دغدغه اصلی این پژوهش را شکل میدهد. نتیجه این پژوهش توصیفی-تحلیلی نشان میدهد که شیخ با به کارگیری شاخصههایی چون برجستهسازی جایگاه و اعمال امام، طرد جایگاه و اعمال متقدمین به ویژه شیخین و طرد عملکرد صحابه در انتخاب افضل یا اصلح به این مهم پرداختهاست.
واقعه کربلا یکی از رخدادهای مهم و تاثیرگذار تاریخ اسلام به شمار میآید که از سده اول هجری تاکنون، آثار گوناگونی پیرامون آن پدید آمده است. گزارشگران واقعه کربلا در پردازش چرایی و چگونگی حادثه، شرح احوال یاران امام حسین7، شرح احوال دیگر کنشگران آن و ابعاد واقعه عاشورا، رویکردهای گوناگونی اتخاذ کردهاند. بررسی آثار عاشورانگاران و عاشوراپژوهان از این منظر، یکی از بایستههای پژوهش در دوران کنونی است. در میان گزارشهای واقعه عاشورا در دوران معاصر، آثار عاشورایی محمدابراهیم آیتی (د. 1343) به دلیل توجه ویژه به تحریفات عاشورا از ابعاد گوناگون، شایسته توجه و بررسی است. مقاله پیش رو با واکاوی مضامین عاشورایی آثار آقای آیتی به سنخشناسی گفتمانهای مطرح در آن میپردازد. در این روش، علاوه بر توجه بر عناصر زبانی و بافت متن، شرایط و موقعیت اجتماعی و سیاسی که متن در آن تولید شده است، تحلیل و ارزیابی میگردد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که از منظر سنخشناختی نگرشهای تاریخی، عاطفی، عرفانی و ماورایی در آثار عاشوراپژوهی نویسنده وجود دارد. همچنین تاکید بر بیان اسانید، توجه به عناصر مقوم شکلگیری رخدادهای تاریخی شامل زمان، مکان و افراد و تسلط بر انساب سبب شده است که در آثار آیتی، گفتمان تاریخی به عنوان گفتمان مسلط مشاهده شود.
لویی ماسینیون (1883-1962م) در آثار گوناگون خود، به فرقهها و علمای شیعه پرداخته است؛ از جمله، هنگام بحث درباره حلاج، از افرادی كه با او مرتبط بودند یاد میكند و داوریهایی در مورد علمای امامیه معاصر حلاج دارد. این پژوهش، داوریهای وی را بررسی میكند. به این منظور پس از طرح شخصیت علمی ماسینیون، مطالب و اندیشههای او درباره ابوسهل نوبختی، حسینبن روح نوبختی، علیبن بابویهقمی، ابنفرات و شلمغانی بررسی میشود.