همواره جریانات فکری و فرهنگی در طول تاریخ نقش ویژهای در وقوع حوادث بزرگ در جوامع انسانی ایفا کردهاند. بدون تردید فرهنگ و تمدن اسلامی نیز در مسیر فراز و فرود خود از این قاعده مستثنا نبوده است. فیالمثل توجه به دو دهه 60 و 70 هجری و ظهور حوادث متعددی در این مقطع تاریخی فرهنگی واضح میسازد که برخی جریانات فکری با ویژگیها و ادعای اسلامباوری چگونه از خود شخصیتی تاریخی به یادگار گذاشتهاند. ازجمله این وقایع، رخداد عاشورا و کیفیت مداخله و ایفای نقش بنیامیه میباشد. این پژوهش تلاش میکند تا ضمن طرح و یادآوری اجمالی پارهای زمینهها و عوامل، اصلیترین نقش را برای قبیله بنیامیه برشمرده و کارکرد پررنگتر این جریان فرهنگی ـ فکری را به تحلیل بگذارد.
مقاله پیشرو در پی آن است تا از رهگذر واکاوی نقش ارتباطی رجزهای یاران امام حسین(ع) در قیام عاشورا، کارکرد «رجز» ـ به مثابه یک رسانه سنتی ـ را در این رویداد مهم تاریخ اسلام از منظر ارتباطی تبیین نماید. به این منظور و با بهرهگیری از نظریه کارکردگرایی در مطالعه کارکردهای پیامهای ارتباطی، بر «آگاهسازی» پیامهای ارتباطی ـ بهعنوان یکی از کارکردهای پیامهای ارتباطی ـ تمرکز شده و با استفاده از مدل ارتباطی «لاسول»، رجزهای یاران امام(ع) از جهت نقش «آگاهی بخش» آنها بررسی شد. در تحلیل محتوای رجزها از روش «تحلیل محتوای کیفی» (با رویکرد تلخیصی) استفاده شد. از جمله مهمترین نتایج بهدست آمده این است رجزهای یاران سیدالشهداء(ع) در رویداد عاشورا، علاوهبر کارکردهای رایج این رسانه سنتی در آن دوران (از جمله بیان جنگاوری و نسب رزمنده)، همسو با اهداف ترسیمی امام حسین(ع) از قیام عاشورا بوده و از این منظر، واجد کارکرد «آگاهیبخشی» است.