نویسنده مقاله حاضر بر آن است که مورخان مسلمان همچون اسیر مورخان کلاسیک، در تحلیلهای خود از رویدادهای تاریخی، مسائل، علل و ابعاد سیاسی را در نظر میگرفتند و بندرت به ابعاد و انگیزههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و به ویژه عاطفی توجه میکردند.این امر باعث پدید آمدن مجموعهای از تاریخ نگاشتهها شده است که کاملا تحت تسلط گفتمان سیاسیاندیشی قرار دارد و به سبب این غلبه، مورخان معاصر مسلمان نیز به رغم پیدایش و رواج سنتها و گفتمانهای جدید در تاریخنگاری، همچنان از پرداختن به سهم عوامل غیر سیاسی در تحلیلهای خود خودداری میکنند. نویسنده در این مقاله با بررسی یک نمونه عینی تحلیلهای سیاستاندیشانه بیشتر مورخان قدیم و جدید مسلمان از عدم حضور علی(ع)در غزوه تبوک را با تحلیلی از عبد الحسین زرینکوب که بر خلاف همه، سهم بیشتری به عواطف بشری پیامبر داده مقایسه کرده است.
عده ای منکر علم غیب امیرالمومنین (ع) شده اند و می گویند : اگر حضرت علم غیب داشت خود به بیان این مطلب می پرداخت و این کلام هم در نهج البلاغه ذکر می شد. اینان بیان می دارند که در نهج البلاغه اشاره ای به علم غیب امام نشده است. در این مقاله به دو طریق به علم غیب امام براساس نهج البلاغه اشاره شده است: اول روایاتی که به پیشگویی حوادث تاریخی پرداخته است. دوم روایاتی که دلالت دارد امام دارای علوم پیامبر اکرم (ص) بوده و چون براساس آیات قرآن، پیامبر دارای علم غیب هستند لذا امام هم بدان آگاه است.