عاشورا، بهعنوان «زمان مقدس» و کربلا، در مقام «مکان مقدس»، یکی از محوریترین باورهای شیعی است و نقشی ممتاز در تشیع دارد. رویکردهای جدیدی همچون پدیدارشناسی، امکان تصویر جدیدی از این باور رایج شیعی برای انسان معاصر فراهم میآورد. میرچا الیاده با رویکردی پدیدارشناسانه در باب مبحث ادیان، بر این نظر است که غالب باورها و آیینهای ادیان بر محور «آفرینش» و «نوزایی آفرینش» قرار دارد. اگرچه آیینهای عاشورایی، بازسازی حادثه غمبار کربلاست، مقایسه و تطبیق آنها با آیینها و جشنهای نوزایی سایر ملل، نشان میدهد که مفهوم و کارکرد و ساختاری مشابه دارند. بر همین اساس، میتوان واقعه عاشورا را «آیین نوزایی شیعه» دانست. علاوه بر این، باورها و آیینهای عاشورایی فراتر از یک منطقه است. پیش از این، پرسشهایی از این دست، سکوت یا پاسخهایی سنتی در پی میآورد؛ حال آنکه میزان اقناع پاسخهای سنتی به چنین پرسشهایی خود مورد پرسش است. دست کم بخشی از جامعه، از رویکردهای جدید و علمی، استقبال میکنند. در این مقاله کوشش شدهاست با رویکردی جدید و برون دینی، آیینها و باورهای عاشورایی بازخوانی شود. هدف پاسخ به این پرسش است: آیا از طریق بازخوانی و تعامل با سایر فرهنگهای مشابه در باب آیین نوزایی، امکان ارائه تصویری قابل مفاهمه از عاشورا برای غیرشیعیان وجود دارد؟
کربلا کتاب تاریخ آزادگی، رادمردي، عزّتطلبی و آرمانخواهی است و هر که تاریخ این حقایق ماناي هستی را باز میکاود، باید که این کتاب را بنگرد؛ کتابی است فرا روي همه نسلها تا بادیده حقجوي در آن بنگرند و از آن درس آرمانجویی فراگیرند. این کتاب را خود تاریخی است کهن به کهنگی تاریخ عاشورا. از همان روز که مردانی بیهمانند بر خاك سرزمین کربلا به خون غلتیدند، نخستین سطر این کتاب پرشکوه با چنین خونهایی پاك نگاشته شد و هر روز که گذشت ورقی زرّین از افتخار و شکوه و عظمت بر آن افزوده گشت. این تاریخ، شایسته وارسی، بازنگري و درسآموزي از آن است و این بایستگی و شایستگی را دلایل آشکار است: آنسان که اشاره کردیم هر که تاریخ آزادگی را میجوید، گریزي از نگریستن در تاریخ کربلا و آنچه در این سرزمین روي داده و آنچه نیز بر آن گذشته است ندارد، که کربلا و مرقدهاي پاکی که در آن است نماد پردرخشش این حقیقتهاست. از همین روي در گذر تاریخ، همانگونه که زندگانی آن مردان بزرگ، دیده حقجویان را به خود دوخته، مزار ایشان نیز دیده و دل، هر دو را، سرگشته خویش ساختهاست و دستهایی بیریا و خالصانه دست به کار آفرینش جلوههایی از این دلدادگی و وفاداري شده است. ... و بدینسان بر مزار آن بزرگمردان بناهایی استوار شده که هم نماد پاکبازي به خاك سپردگانش شده و هم اخلاص و دلدادگی سازندگان و پردازندگان آنها را حکایت کرده است. پس سوي دیگرِ اهمّیت و عظمت مرقد و مزار شهیدان کربلا، جلوههاي چشمنواز هنر و معماري اسلامی است که بیش از هر چیز انگیزه هنرمندان و آفریدگاران این جلوهها را باز میتاباند هر چند اثر و هنر و دستافریده آنان نیز خود سزامند توجه و ژرفکاوي است. تاریخ هنرهاي اسلامی، به ویژه آنچه به هنرهاي تجسّمی و معماري اسلامی مربوط میشود، بیش و پیش از هر جاي دیگر در مسجدها و مزارها رخ مینماید، آنسان که در مکّه و مدینه و با جلوههایی متمایز در کربلا، نجف، مشهد، کاظمین و سامرا به چشم میخورد. پیوستگی مسجد و مزار با هنرهاي اسلامی، آن اندازه فراوان است که مطالعه هنر و رسیدن به بهرههایی هر چند اندك، از دانش در این زمینه، بدون مطالعه تاریخ مسجدها و مزارها امکانپذیر نیست. افزون بر این، جلوههاي عمومیِ هنر و معماري اسلامی که در هر مسجد و مزار کم و بیش نشانی از آن سراغ داشته شود، در مرقد و مزار امامان و امامزادگان نمادها و نمونههایی اختصاصی هم هست که از هنر اسلامیِ ایرانی خبر میدهد. از این روي مطالعه در هنر ایرانی هم جداي از مطالعه زیارتگاهها امکانپذیر نمینماید. کربلا گهواره دو زیارتگاه پر اهمّیت است که مطالعه تاریخ آن میتواند همه هدفهاي پیشگفته را برآورد: مرقد پیشواي شهیدان حسین بن علی علیهما السلام و مرقد الگوي وفاداران، عبّاس بن علی علیهما السلام که درود خدا بر این دو پسر و آن پدر باد! که نگارنده با تکیه بر « تاریخ مرقد الحسین والعبّاس » ؛ کتابی که اکنون فرا روي دارید نگاهی است به تاریخ این دو مرقد شکوهمند منابعی که در اختیار داشت و تجربه ها و دانسته هایی که خود اندوخته، به رشته تحریر درآورده است. نگارنده در این کتاب در دو بخش جداي از هم و البته با ساختاري همسان و همانند، تاریخ بنا و سیر رخدادهاي این دو مرقد مطهّر را بر رسیده و به بررسی جلوههاي هنر معماري، کاشیکاري و خط و کتابت در این دو حرم پرداخته و افزون بر این فهرستی از ناموران به خاك سپرده در این حرمها و نیز فهرستی از متولیان آنها و نفایسی که در گنجینه هر یک از این دو حرم وجود دارد، آورده است. مترجم کوشیده است تا جایی که در توان دارد با امانتداري آنچه را نگارنده در کتاب خود به زبان عربی آورده به فارسی برگرداند. او چند نکته را درباره کار خود شایسته یادآوري میداند: - ترجمه آیاتی از قرآن کریم که در متن آمده، با تکیه بر ترجمه استاد محمّد مهدي فولاد وند و البته در مواردي با تغییر و تصرّف صورت پذیرفته است. - در برخورد با شعرهاي موجود در متن، هر جا شعر جنبهاي تاریخی دارد و یا شاهد مثال قرار گرفته، متن شعر و همچنین ترجمه آن آورده شده و در چند مورد که شعرهایی تنها به هدف مرثیهسرایی آمده، براي بهره جستن هر چه بیشتر خوانندگان شعرهایی از شاعران پارسی گوي جایگزین آنها شده است.