آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام با قید کیفی همگون و همراه با آفرینش نوری رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ،از موارد کاربرد واژگانی نور در میراث مکتوب اسلامی بوده و دادههای آن در میراث مکتوب امامی در دو ساحت کلان گزارشهای مأثور و رویکردهای عالمان آن، جلوهگر گشته است. گزارشهای مربوط به این موضوع را ـ که حدیث نور نیز خوانده شده ـ در بسیاری از معتبرترین میراثهای مکتوب امامی ـ با وجود جریانهای متنوع حدیثی و کلامی در میان مؤلفان آن ها ـ می توان مشاهده کرد. تنها مسندهای آن با دستکم هجده طریق، از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و نیز برخی امامان معصوم علیهم السلام قابل دسترسی است که بر پایه معیارهای سنجش اعتبار حدیث، در دستة والاترین گونة حدیثی یعنی «احادیث متواتر» طبقهبندی میکردند. در ساحت رویکردهای عالمان امامی در میراث مذکور، علاوه بر همگرایی با ساحت گزارشها، کارکردهایی نیز از آن به ثبت رسیده که از آن جمله می توان به کارکردهای تاریخی، کلامی و تفسیری اشاره کرد.
اصطلاح تفویض، گاه به معنایی در مقابل جبر و گاه به معنای واگذاری دست کم پاره ای امور به انسانی والا از سوی خداوند می باشد. اصطلاح دوم به دو گونه کلان تکوینی و تشریعی طبقه بندی می گردد؛ و اینکه خداوند جعل حکمی شرعی و کلی را به معصوم و یا معصومانی، سپرده باشد بی آنکه وحی یا الهام خاصی در خصوص آن حکم رسیده باشد، گونه ای متصور از تفویض در فضای تشریع است که ولایت تشریعی و گاه ولایت بر تشریع نیز خوانده شده است. در این نوشتار این معنا در ساحت رویکردهای عالمان امامی، مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه به دست آمده که در مجموع رویکرد عالمان امامی بدان، سه نظریه را سامان داده که هر یک طرفداران برجسته ای داشته و در دو دسته نظریه اختصاص و نظریه اشتراک قابل طبقه بندی است. نظریه اختصاص تشریع به خداوند که مبتنی بر نفی هر گونه تفویض تشریعی است بر مستندهای قرآنی استوار است و به نظر می رسد نظریه اشتراک، که بر عدم تنافی خود با مستندهای قرآنی نظریه اختصاص پای می فشرد، نظریه غالب در جامعه علمی امامی باشد. این نظریه که از منظر گستره دو گونه حداقلی و حداکثری دارد، گونه حداقلی آن، تفویض تشریعی را تنها در پیامبر(صلی الله علیه و آله) پذیرفته و بر مستندهای روایی استوار است و گونه حداکثری آن، از اشتراک پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) با خداوند سخن گفته و با منهجی روایی و نیز اصولی، از آن دفاع می نماید.
در «حدیث امان»، رسول خدا(ص) با تشبیه اهلبیت(ع) به ستارههای آسمان، وجود آنان را سبب امنیت امت خواندهاند. متن مشهور این حدیث «النجوم امان لاهل السماء و اهلبیتی امان لامتی» است. با وجود اینکه این حدیث در روایات اهل سنت از طریق پنج راوی از رسولالله(ص) گزارششده، ولی مورد تضعیف برخی نویسندگان قرار گرفته است. بر اعتبار مشهورترین نقل آن، دلایل چندی وجود دارد؛ اما به فرض اگر آنها را نیز نپذیریم، میتوان گفت کثرت طرق نقل، جبرانکنندۀ ضعف برخی رجال آن بوده و صدور این حدیث را از پیامبر(ص) به اثبات میرساند؛ زیرا محدثان اهل سنت روایاتی با این شرایط را پذیرفتهاند. درنتیجه این حدیث بر اساس قواعد رجالی اهل سنت حجت خواهد بود.