رجعت، به معنای بازگشت جمعی از انسان ها به دنیا پس از مرگ و پیش از قیامت، یکی از آموزه های اعتقادی شیعه است که با مهدویت، حوادث آخرالزمان، ظهور قائم و قیام او پیوندی ناگسستنی دارد. گزارش هایی هست که نشان می دهد در ادوار گوناگون تفسیرهای متفاوتی از رجعت وجود داشته که این آموزه را به گونه ای متفاوت از نظر مشهور تفسیر می کرده است. مقاله حاضر، پس از گزارشی از پیشینه عقیده رجعت،مستندات آن و جایگاه این آموزه در مجادلات متکلمان امامی و مخالفان آنها، به تفسیر متفاوت خواجه نصیرالدین طوسی از رجعت در نوشتارهای نزاری اش اشاره می کند و بر پایه برخی قرائن، از استمرار نظر او در آثار امامی اش سخن می گوید.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.