گرایش به خدا در فطرت انسانها قرار داده شده و آدمی در طول تاریخ در پی شناختن خدای خود بوده و بسا که در این مسیر مصادیق ناشایست را به عنوان خدا پرستیده است. برخی برای شناخت خدا او را به انسان یا موجودات دیگری تشبیه میکنند و حتی قائل به تجسم خدا میشوند، و برخی دیگر برای در امان ماندن از تشبیه دچار تنزیه مطلق میگردند و میگویند که ما را راهی برای شناخت خدا نیست. امام علی (ع) تشبیه را رد کرده و برای رد آن، ادلهای به میان آورده است. از آن جمله: همتا نداشتن خدا، اینکه شباهت مخلوقات به یکدیگر دلیل بیهمتایی خداست، احاطهناپذیری خدا و.... او برای رد تجسیم نیز، ادله و شواهدی آورده است، همچون اینکه عظمت نفوذناپذیر خدا مانع رؤیتاش است، و نیز تقدم زمانی خداوند، همانند نداشتن او، مکانمند نبودن او، خستگیناپذیری و عدم عجز و عدم تحمل رنج و...؛ و در این راستا آیات موهم تجسیم را تأویل کرده است. علی(ع) تنزیه مطلق را قبول ندارد و قائل به این است که خدا را در حدی که خود خدا و پیامبراناش معرفی کردهاند و بر اساس آیات و افعالاش میتوان شناخت؛ ولی برای شناخت ذات و کنه صفاتاش راهی نیست. او برای تنزیه نیز ادلهای آورده است، مثل: حد نداشتن خدا، محاط نبودن خدا، و توصیفناپذیری خدا.
با رحلت رسول خدا، توجه به رویکرد صلحمحورِ آن حضرت به منظور حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کمتر شد. اما با شروع خلافت امیرالمؤمنین و التزام عملی ایشان به قرآن و سنت پیامبر، توجه به این امر نیز رنگی تازه به خود گرفت. مروری بر عملکرد امام در دوران کوتاه خلافت ایشان و مطالعة موردی جنگ جمل، بر پایة کهنترین متون تاریخی، براین امر گواه است. بر این اساس، پرسش پژوهش حاضر آن است که چه مستندات تاریخیای از نحوة عملکرد امام علی در وقایع پیرامون جنگ جمل وجود دارند که با بهرهگیری از آنها بتوان بر توجه آن حضرت به حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان با رویکردی صلحمحور صحه گذارد؟ نتیجة این پژوهش توصیفی - تحلیلی، آن است که ایشان با محوریت جلوگیری از ایجاد افتراق در جامعه، ضمن شفافسازی اوضاع برای مردم و فرستادن نمایندگانی نزد فتنهانگیزان، با رویکردی صلحطلب کوشیدند تا از منتهی شدن فتنه به جنگ جلوگیری نمایند. همانطورکه پس از اتمام نبرد، با پرهیز از خشونت و رفتار دینمحور با بازماندگان، عدممماشات در امور جامعة اسلامی (انتخاب حکمران) و نوشتن نامه و تشریح وقایع برای مردم کوفه و مدینه، در حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کوششی حداکثری داشتند.
صحابهنگاری که به طور جدی از قرن سوم هجری آغاز گشت، با ورود اسلام به سایر سرزمینهای اسلامی راه یافت؛ زیرا صحابهنگاران، اصحاب را واسطه میان پیامبر و امت و نیز آشنایان به سنت و سیره رسول خدا میپنداشتند. اما صحابهنگاریهایی که در مناطق مختلف تدوین شد، تحتتأثیر جریانات فکری ـ سیاسی، شکلهای مختلفی به خویش گرفت و علاوه بر کمیت و حجم، در محتوا و روایات این آثار، تأثیرات بسزایی برجای نهاد. این جریانات فکری ـ سیاسی، سبب گشت تا صحابهنگاران در پی حل، پاسخگویی و یا مقابله با این تفکرات، روایاتی را از اصحاب انعکاس دهند، که در جهت تأیید ایدئولوژی مورد توافق خویش و یا در راستای حاشیهرانی گفتمانهای نامطلوب جامعه باشد. پژوهش پیش روی، تلاش خواهد کرد تا شیوة بازیابی الاستیعاب در ترجمه خلفای نخستین را تحلیل کند تا نشان دهد که اگرچه این کتاب، به بازتاب همان روایات سدههای نخست هجری میپردازد، گزینش، چینش و چگونگی کاربرد واژگان آن در جهت طرد و یا برجستهسازی برخی از اصحاب شکل گرفته است تا به فرآیند سیاسی ـ مذهبی زمانه پاسخ قاطعی دهد و یا در جهت تأیید این فرآیندها و ایدئولوژیها حرکت نماید.
علی (ع) آگاه ترین فرد به قرآن کریم و تفسیر و تبیین آن کتاب الهی بعد از رسول خدا (ص) بوده است. نقل های متنوعی از ایشان در ابواب گوناگون فقهی برجای مانده است که نشان دهنده دیدگاه های حضرت درمورد آیات فقهی است. براساس روایات، علی (ع) در موضوعات مختلف احکام توصیه ها و تبیین هایی داشته است که مراجعه به کتب تفسیری، مخصوصا تفاسیر روایی، صحت این ادعا را اثبات می کند. علی (ع) در سخنان خود به تفسیر آیات مرتبط با طهارت، نماز، زکات، خمس، روزه، حج، و جهاد پرداخته است که از فروع دین اند. علاوه بر این، در میان بیانات ایشان به برخی دیگر از مباحث تفسیری در برخی معاملات و عقود مثل دین، وصیت، نذر، قسم، نکاح، و طلاق پرداخته شده است. حضرت امیر (ع) به اموری مثل اطعمه و اشربه، ارث، حدود، قصاص، و قضا نیز می پردازند که از مباحث فقهی هستند. این مقاله به تحلیل و بررسی روایات مربوط به احکام از دیدگاه علی (ع) می پردازد
تفسیر قرآن به سنت در مرحله بعد از تفسیر قرآن به قرآن و در طول آن است و معیت آن دو با هم، لازم و ملزوم است. یعنی حجیت قرآن به جهت اینکه کلام خداست، ذاتی است ولی حجیت سنت را خداوند در قرآن تجویز فرموده است. بدان جهت که نمی توان همه آیات قرآن را با خود قرآن تفسیر کرد که لازمه اش کفایت قرآن و عدم نیاز به سنت و اهل بیت(ع) است، چاره ای جز رجوع به سنت معصومین برای تفسیر قرآن نیست که آن، یکی از بهترین و ضروری ترین راه های شناخت قرآن و یکی از منابع تفسیر قرآن است. ولی از آنجا که بحث ما، بررسی روایت تفسیری علی (ع) است، لذا مقصود ما در این مقاله، احادیث تفسیری است که علی(ع) از پیامبر(ص) نقل می کند و آن اقسامی دارد که عبارتند از: الف ـ تفسیر قرآن با تکیه بر فضیلت آیات. ب ـ بیان مقصود و معانی کلمات و اصطلاحات. ج ـ بیان مصداق (مصداق انحصاری، مصداق اکمل، یکی از مصادیق). د ـ تفصیل مطالب و تبیین داستان های قرآنی. هـ ـ بیان تاویل آیه. و ـ بیان شان نزول آیه.