یکی از مباحث مهم در فلسفه سیاسی هر مکتب،مبنای اطاعت از حاکم است.در این جا این پرسش مطرح میشود که«مبنای اطاعت از حاکم»چیست؟بر چه اساس و مبنایی، اطاعت از حاکم،مشروع است؟و این که چرا مردم باید از فردی به نام حاکم،اطاعت کنند؟حاکم،بر چه مبنای از مردم،انتظار اطاعت دارد؛به گونهای که اگر از اوامر او یا قوانین اجتماع،سرپیچی کنند،مستحق سرزنش و مجازات هستند؟ پاسخ این سؤال،براساس مبانی فکری و اعتقادی هر مکتب سیاسی،متفاوت است.در مکتب اسلام-که همه چیز از خداوند نشأت میگیرد-سلطهء یکی بر دیگری،جز اینکه از سوی خداوند باشد،منشأ و مبنای دیگری ندارد و تنها خداوند،نقش قانونگذار و ارائه دهندهء راه سعادت و کمال بشر را بر عهده دارد و اوست که صلاحیت قانونگذاری و جعل ولایت را داراست.در این مکتب،ولایت و حکومت،حق و امتیاز نیست،بلکه تکلیف و مسئولیت است.در این نوشتار،قصد داریم تا به مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه بپردازیم.
آموزههای قرآنی و روایات و احادیث آلالله، که شامل خلقت جهان هستی و موجودات، یگانگیخدا، اعتقاد به بهشت و دوزخ و برشماری صفات نکوهیده است، مبانی تفکر هنرمند شیعی را تشکیل میدهد. اژدها، که هم در آیات قرآن دیده میشود و هم در کلام آل الله، بیشتردر چهرۀ موجودی دوزخی ظاهر میشود. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تفکرات شیعی برخلق آثار هنری ایران با نقش اژدهاست. در واقع بررسی این موارد همه در جهت پاسخگویی به این سؤال است که چرا هنرمند ایرانی این پندارنگارۀ شر را در آثار هنری خود حتی در بناهای مذهبی و آرامگاه به کاربرده است. این پژوهش، که مبتنی بر روش مطالعۀ توصیفی-تحلیلی است و دادههای آن از مطالعات کتابخانهای و پژوهشهای میدانی حاصل شدهاست، نشان میدهد که هنرمند ایرانی منبع الهام روشنی بر اساس قرآن و روایات آلالله برای ترسیم اژدها داشته است. هنر اسلامی و خاصه هنرشیعی تمام باورها و معتقدات مذهبی است که در جان و زبان هنرمند جاری است و بروز و ظهور آن خلق اثری میشود که گواه همین مدعاست. از آن روی که هنرمند ایرانی متعهد به اصول مذهبی هنر خود را عرصهای برای بازگو کردن باورهای خود میداند، این اندیشههای دینی را در آن مجسم میکند. هنرمند نیز آگاه به مفهوم خیر و شر است، هرچند هنرمند مفاهیم دیگری را که خاص فرهنگ، اساطیر و عرفان ایرانی است به جهت ایرانی بودنش نیز بیان میکند.
موضوع این تحقیق، ساختار اندیشه سیاسی علمای شیعه در اوخر سده دوازدهم هجری، با تکیه بر اندیشه شیخیوسف بحرانی و علامه وحید بهبهانی است. با توجه به اینکه رویکرد اخباری و اصولی در میان علمای شیعه از اواخر دوره صفویه باب بود، نظر علما درباره سیاست و حکومتهای وقت نیز با توجه به رویکردشان تفاوت داشت. از سویی دیگر، بیگانگی نهاد دین و دولت در حد فاصل سقوط صفویه تا قاجاریه (1135 - 1209 ق)، باعث مهاجرت علمای طراز اول به عتبات عالیات شد. در این میان، شیخیوسف بحرانی و علامه وحید بهبهانی به عنوان علمای برجسته و معلمان رویکرد اخباری و اصولی در مباحثه و مناظره با یکدیگر بودند که سرانجام به تثبیت و توسعه اندیشه سیاسی اصولی ختم شد. تا آن زمان علمای اخباری، حکومت فرد مؤمنی از میان مسلمانان را به شرط عدالت جایز میدانستند، اما با پیروزی اصولیها ولایت مطلقه فقیه جامعالشرایط تثبیت شد و حکومت میبایست مأذون و منصوب میبود. این تحقیق، به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای صورت گرفته است.