برخورداری برگزیدگان خداوند از دانشی الهی، که از دید عرف از آن به عنوان علم غیب یاد می شود، با ادله ی نقلی و عقلی ثابت شده واز آموزه های یقینی مذهب تشیع است. این در حالی است که در بسیاری از متون دینی، آگاهی از غیب تنها مختص به خدای متعالدانسته شده است. اکثر متکلمان برای حل این مشکل، منظور از واژه ی علم در ادله ی اختصاص دهنده ی علم غیب به خداوند را علمیدانسته اند که ذاتی و غیر تبعی باشد. از دیدگاه ایشان هر چند برگزیدگان خداوند نیز از غیب (به طور نسبی) آگاهند اما نمی توان دانشتبعی ایشان را علم غیب نامید و اتصاف به صفت عالم الغیب از اختصاصات خدای متعال است. محقق با پژوهش پیرامون کاربردهای رواییعلم غیب، دریافته است که از منظر روایات تعریف غیب متفاوت از برداشتی است که در آثار کلامی مشاهده می شود. نوشتار حاضر با ارائهگزارشی همراه با تحلیل، از متون کلامی و روایی، در صدد پاسخگویی به این پرسش اصلی است که کاربرد روایی علم غیب چه تفاوتی باکاربرد کلامی آن دارد؟ ضرورت پاسخگویی به این پرسش در پاسخ متفاوتی است که از منظر روایات به مسئله ی غیب دانی برگزیدگانخداوند داده می شود.
«علم امام» از مسائلي است که همواره اذهان علما و متفکران شيعي و حتي بسياري از پيروان ائمه عليهم السلام را به خود مشغول کرده است. بدين روي، سبب ايجاد پرسش هايي از ائمه اطهار عليهم السلام در اين باره شده است. با توجه به پرسش هاي متعددي که در اين زمينه مطرح است، اين نوشتار تنها از يک منظر به اين مساله مي پردازد که آن، علم امام از منظر علماي شيعه است، به اين که شعاع اين علم چه مقدار است و تا کجا امتداد و وسعت دارد. با وجود وحدت نظر انديشمندان شيعي در برخي حوزه هاي بحث علم امام، در بعضي موارد از جمله پرسش مزبور، پاسخ هاي واحدي دريافت نمي شود و به طور کلي، همه نظريه ها را مي توان در سه ديدگاه تقسيم کرد: رويکرد ترديد و سکوت، رويکرد محدوديت علم امام، رويکرد احاطه علمي کامل امام به همه چيز.
در تاریخ مذاهب اسلامی، شیعه امامیه به مسلمانان دوازده امامی معروف و مشهور بوده اند و وجه تسمیه آن نیز اعتقاد به دوازده امام پا از حضرت محمد(ص) می باشد که با تصریح و وصیت آشکار به عنوان اوصیای پا از ایشان معرفی شده اند. این خصوصیت و اعتقاد به دوازده امام و وصی، چنان با تارو پود شیعیان دوازده امامی عجین شده است که حتی مخالفین آن ها از فرقه های مختل شیعی و اهل سنت در کت خود بدان اشاره نموده اند و عنوان خاص برای اکثریت شیعیان گردیده است. در گذشته و کنون فرقه هایی یافت گردیده و می شود که با تمسک به برخی گزاره های متشابه، ادعای افزون بودن عدد ائمه به سیزده یا بیشتر را نموده اند. این دسته ازمدعیان تلاش دارند تا عدد دوازده در روایات شیعی و اهل سنت را حصر اضافی دانسته و با تمسک به برخی از روایات متشابه، تعداد اوصیای حضرت رسول (ص)را بیش از دوازده نفر بدانند. ضرورت پاسخ به این دیدگاه و عدم جمع آوری تمام قرائن روایی در نگاشته های پیشین، انگیزه این پژوهش بوده است و در این پژوهش تلاش نموده ایم تا با بهره گیری از قرائن روایی اثبات نماییم که تعداد ائمه به صورت حصر حقیقی بیان گر عدد دوازده بوده و این دیدگاه علاوه بر تایید روایی، متکی بر اجماع شیعه نیز می باشد. روش بحث توصیفی _ تحلیلی بوده ونگاهی منتقدانه به جریان های انحرافی دارد.
وقتی حق حکومت ائمه(، غصب شد، امامان برای انجام رسالت خویش به تأسیس نهاد وکالت اقدام کردند. این نهاد از چهار حلقه تشکیلاتی ترکیب یافته بود (باب، وکیل ناحیه، وکیل کارگزار و وکیل سیار)، هر کدام از این حلقهها رسالتها و وظایفی داشتند که مهمترین آنها عبارتاند از: 1. تقویت و محافظت نهاد: باب و وکلای ناحیه به جای امام مرجع مراجعات وکلای کارگزار و سیار قرار میگرفتند و از وجود رهبر نهاد پاسداری میکردند، چنانکه وکلای کارگزار و سیار به صورت حلقه اتصال میان مردم و باب و وکلای ناحیه به تثبیت و معرفی باب و وکلای ناحیه برای مردم میپرداختند و با ایجاد چتر محافظتی از حلقههای بالایی نهاد محافظت میکردند.2. اداره امور و خدمت رسانی به شیعیان: وکلای کارگزار وجوهات نقدی و مالی شیعیان را دریافت و به حلقههای بالاتر و گاهی به نیازمندان شیعه میرسانیدند و این نقل و انتقال با بهرهگیری از راهکارها و ابزار غیر عادی صورت میگرفت تا دستگاه حکومت عباسی متوجه نشود.3. بیشتر وکلای نهاد اهل دانش و تقوا بودند؛ از همین روی یکی از رسالتهای مهم آنان آموزش و راهنمایی شیعیان دور دست و مبارزه با بدعتها و انحرافات بود.4. پس از عصر امام صادق( به تعداد و مناطق شیعهنشین افزوده شد و این امر نیازمند یک هماهنگی و ارتباط بود و چون ائمه( در حصار و محدودیت به سر میبردند، رسالت نهاد وکالت جهت ایجاد هماهنگی و ارتباط اهمیت پیدا میکرد.5. ائمه( هیچ گاه از مبارزه علیه حکومتهای غاصب و به دست آوردن حق خود عقب نشینی نکردند و در عصر خفقان و سختگیری این راه را تا حدودی از مسیر نهاد وکالت دنبال کردند.