در این نوشتار در پی توصیف و تحلیل روش مکتب اخباری هستیم. لب و لباب مدعای ما این است که اخباریگری، مانند اصولیگری، یکی از مکاتب اجتهادی مسلمین به طور عام و نیز امامیه به طور خاص است. از اینرو، اخباریان صاحبنظر همه از بزرگان امامیهاند و خارجی یا نفوذی و یا از عامه نیستند، بلکه از دل مکتب ائمه و فقهای امامیه برخاستند. از اینرو، نه نسبت اخباریگری به مثابه یک روش علمی در کشف حکم، آن چنان ناپسند است که اجتناب از آن بر همگان فرض باشد و نه نسبت اصولیگری و انتساب به اصولیان فی نفسه آنقدرها مطلوب. به گمان ما هر دو روش محاسن و نقایص خود را دارد و باید مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد تا در نهایت تئوری منقحتری درباره اجتهاد به دست آید.
در این نوشتار در پی توصیف و تحلیل روش مکتب اخباری هستیم. لب و لباب مدعای ما این است که اخباریگری، مانند اصولیگری، یکی از مکاتب اجتهادی مسلمین به طور عام و نیز امامیه به طور خاص است. از اینرو، اخباریان صاحبنظر همه از بزرگان امامیهاند و خارجی یا نفوذی و یا از عامه نیستند، بلکه از دل مکتب ائمه و فقهای امامیه برخاستند. از اینرو، نه نسبت اخباریگری به مثابه یک روش علمی در کشف حکم، آن چنان ناپسند است که اجتناب از آن بر همگان فرض باشد و نه نسبت اصولیگری و انتساب به اصولیان فی نفسه آنقدرها مطلوب. به گمان ما هر دو روش محاسن و نقایص خود را دارد و باید مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد تا در نهایت تئوری منقحتری درباره اجتهاد به دست آید.