آن چه که در تاریخ زندگی ائمه ی معصومین(ع) به ویژه امام رضا(ع) برای ما مهم و آموزنده است، تنها شناخت زندگانی و رفتار آن ها نیست بلکه شناخت روش زندگی و رفتار اجتماعی آن بزرگواران و چگونگی موضع گیری اجتماعی، سیاسی، فکری، کلامی و شیوه های فعالیت فرهنگی آنان است. باید دانست که، امامان معصوم روش و منش خود را بر اساس سنجش دقیق اوضاع و احوال و شرایط زمانی، ارزیابی امکانات، مقتضیات، محذورات و متناسب با برخوردها و جبهه گیری های گوناگون مخالفان اسلام و منحرفان داخلی تنظیم می کردند. دوران امام رضا(ع) از نظر کلامی و بروز انحراف و التقاط، دورانی پرچالش بود. از یک سو ورود فرهنگ بیگانه با نهضت ترجمه ای که از کشورهای روم، ایران و یونان که مهد فرهنگ آن زمان بودند و از سوی دیگر با ایجاد فرقه های جانبی و انحرافی مانند معتزله و واقفیه همراه بود در نتیجه مسئولیت روشنگری و دفاع جانانه ی امام(ع) را از مکتب اهل بیت(ع) دوچندان می ساخت. آن چه در پی می آید نیم نگاهی است به جریان های فکری – کلامی عصر امام هشتم(ع) و چگونگی مواجهه و خنثی سازی آن حضرت نسبت به جریان های انحرافی و وارداتی.
چگونگی ورود و سپس اقامت علی بن موسی الرضا در مرو، پایتخت خلافت اسلامی در دوران خلافت مأمون عباسی، موجب طرح فرضیههای مختلف بهویژه با محوریت برخی شخصیتهای مهم آن دوران است. فضل بن سهل ملقب به ذوالریاستین در جریان ولایتعهدی و دیگر موضوعهای مهم مرتبط با امام، گاه با تحلیلهای متفاوت و حتی متضاد مواجه شده است. چنین به نظر میرسد برای دستیابی به درکی جامع و منطقی از مسائل مربوط به آن حضرت با مأمون و دربارش، ضرورت دارد افکار و اقدامات ذوالریاستین در مورد امام به دقت بررسی گردد. این پژوهش تلاش دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش پژوهش تاریخی، نقش این وزیر مقتدر را در چگونگی رابطه مأمون با امام رضا بررسی کند. یافتههای پژوهش، گویای نفوذ فوقالعاده ذوالریاستین بر مأمون است، با این حال وی در ارتباط با امام بیشتر متأثر از مأمون بود و کوشید با نزدیک ساختن افکار و تصمیمگیری خود به خلیفه، موقعیت خودش را تحکیم نماید. فضل با وجود داشتن اقتدار، نتوانست بر آن حضرت تسلط یابد، در عین حال شواهد متقنی نیز بر ارادت او نسبت به امام وجود ندارد.
بررسی کنشهای رخ داده در برخی دورههای تاریخی به دلیل حساسیت آن دوره و جایگاه ویژه کنشگران دارای اهمیت است؛ زیرا میتواند الگوی مفیدی برای فهم رویدادها و ژرفا یافتن درک عمومی باشد. در این مقاله، کنشهای متظاهرانه مامون در مواجهه با امام رضا (ع) در دوران خلافت با استفاده از ظرفیتهای تحلیل گفتمان لاکلا و موفه با تاکید بر دو مفهوم اصلی زنجیره همارزی و حاشیهرانی تبیین میشود. نتایج تحقیق نشان میدهد، مامون در دورههای مختلف به تناسب موقعیت از راهکارهای همارزی مانند تظاهر به تشیع، دعوت امام (ع) به مرو، پیشنهاد ولایتعهدی، باورداشت آخرالزمانی، بهکارگیری نمادهای شیعی و تطمیع استفاده کرده است. همچنین، راهکارهای حاشیهرانی مانند مهندسی روابط اجتماعی، کتمان فضایل، تضعیف جایگاه اجتماعی، تضعیف جایگاه علمی، ترور شخصیت، حصر ارتباطی، زندان، حصر خانگی، حذف فیزیکی و شهادت بهره گرفته است. روش مواجهه مامون با امام (ع) را میتوان به سه دوران بحرانی ابتدای حکومت، تثبیت حکومت و حصر فرهنگی- ارتباطی امام (ع) تقسیم کرد. با این حال، بهصورت دقیق نمیتوان هرکدام از راهکارها را به یک دوره خاص نسبت داد، اما مامون در دورههای اول و دوم بیشتر از زنجیره همارزی استفاده کرده است و هرچه به دوره سوم نزدیک میشویم، استفاده از مکانیسم حاشیهرانی بیشتر گردیده است. همچنین، گاهی بهصورت توامان از سازوکارهای برجستهسازی و حاشیهرانی استفاده شده است.