فرهنگ و ادبیات آیینی ایران ریشه در اعتقادات دینی و پیوند عمیق عاطفی با معصومین، بهخصوص امام رضا (ع)، دارد و از این آبشخورهای ارزشمند و متعالی بهرهمند شده است. تحلیل و تبیین آیینهای نمادین و ادبیات آیینی رضوی عامه، علاوهبر تبیین پیوندهای آن با فرهنگ رضوی و شخصیت امام رضا (ع)، معتقدات و باورهای ما را نیز غنا و گسترش میدهد. آیینهای نمادین و ادبیات عامۀ رضوی و کارکرد و برآیند آن، مانند توسلجویی، هویتبخشی، انسجامیابی، همبستگی، کاستن از روزمرگی، ایجاد امید و شادی در میان نسل معاصر از نظر مؤلفههای تربیتی و ایجاد خودباوری بسیار مهم است؛ زیرا این کارکردها و آثار آن در تعمیم درک بهتر آموزههای دینی و گسترش آن در میان نسلهای جوان، نقش ویژهای را ایفا میکنند. این پژوهش برخی آیینهای نمادین رضوی ازجمله چاووشیخوانی، نصب عَلم، بستن شال و روسری، نذورات، جاسبزی، سوغاتیهای زیارتی، دخیلبستن به پنجره فولاد، آبنوشی از سقاخانۀ اسماعیل طلایی، گنبدنمای رضوی و مژدگانی، و نیز ادبیات آیینی رضوی عامه مانند لالایی، مولودیخوانی، نوحهخوانی، کارآوا و ماشیننگارههای مردمی را که متأثر از فرهنگ رضوی هستند، با رویکردی توصیفی- تحلیلی بررسی و تبیین میکند و نشان میدهد که شخصیت امام رضا(ع) با ویژگیهای برجستهای در فرهنگ و ادبیات عامة ایرانی متجلی شده و آن را آیینی کرده است.
چگونگی ورود و سپس اقامت علی بن موسی الرضا در مرو، پایتخت خلافت اسلامی در دوران خلافت مأمون عباسی، موجب طرح فرضیههای مختلف بهویژه با محوریت برخی شخصیتهای مهم آن دوران است. فضل بن سهل ملقب به ذوالریاستین در جریان ولایتعهدی و دیگر موضوعهای مهم مرتبط با امام، گاه با تحلیلهای متفاوت و حتی متضاد مواجه شده است. چنین به نظر میرسد برای دستیابی به درکی جامع و منطقی از مسائل مربوط به آن حضرت با مأمون و دربارش، ضرورت دارد افکار و اقدامات ذوالریاستین در مورد امام به دقت بررسی گردد. این پژوهش تلاش دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش پژوهش تاریخی، نقش این وزیر مقتدر را در چگونگی رابطه مأمون با امام رضا بررسی کند. یافتههای پژوهش، گویای نفوذ فوقالعاده ذوالریاستین بر مأمون است، با این حال وی در ارتباط با امام بیشتر متأثر از مأمون بود و کوشید با نزدیک ساختن افکار و تصمیمگیری خود به خلیفه، موقعیت خودش را تحکیم نماید. فضل با وجود داشتن اقتدار، نتوانست بر آن حضرت تسلط یابد، در عین حال شواهد متقنی نیز بر ارادت او نسبت به امام وجود ندارد.
بررسی کنشهای رخ داده در برخی دورههای تاریخی به دلیل حساسیت آن دوره و جایگاه ویژه کنشگران دارای اهمیت است؛ زیرا میتواند الگوی مفیدی برای فهم رویدادها و ژرفا یافتن درک عمومی باشد. در این مقاله، کنشهای متظاهرانه مامون در مواجهه با امام رضا (ع) در دوران خلافت با استفاده از ظرفیتهای تحلیل گفتمان لاکلا و موفه با تاکید بر دو مفهوم اصلی زنجیره همارزی و حاشیهرانی تبیین میشود. نتایج تحقیق نشان میدهد، مامون در دورههای مختلف به تناسب موقعیت از راهکارهای همارزی مانند تظاهر به تشیع، دعوت امام (ع) به مرو، پیشنهاد ولایتعهدی، باورداشت آخرالزمانی، بهکارگیری نمادهای شیعی و تطمیع استفاده کرده است. همچنین، راهکارهای حاشیهرانی مانند مهندسی روابط اجتماعی، کتمان فضایل، تضعیف جایگاه اجتماعی، تضعیف جایگاه علمی، ترور شخصیت، حصر ارتباطی، زندان، حصر خانگی، حذف فیزیکی و شهادت بهره گرفته است. روش مواجهه مامون با امام (ع) را میتوان به سه دوران بحرانی ابتدای حکومت، تثبیت حکومت و حصر فرهنگی- ارتباطی امام (ع) تقسیم کرد. با این حال، بهصورت دقیق نمیتوان هرکدام از راهکارها را به یک دوره خاص نسبت داد، اما مامون در دورههای اول و دوم بیشتر از زنجیره همارزی استفاده کرده است و هرچه به دوره سوم نزدیک میشویم، استفاده از مکانیسم حاشیهرانی بیشتر گردیده است. همچنین، گاهی بهصورت توامان از سازوکارهای برجستهسازی و حاشیهرانی استفاده شده است.
قاضی نورالله شوشتری (956 ـ 1019 ق)، از عالمان صوفیمشرب شیعه عصر صفوی بود که در تحول گفتمان سیاسی ـ شیعی روزگارش، بس تأثیر گذارد. آثار او را از دید معرفتشناسی دینی بررسیدهاند، اما تا کنون پژوهشی درباره اندیشه سیاسی وی صورت نپذیرفته است. این مقاله که تازهترین تحقیق در این زمینه به شمار میرود، بر پایه روش جستاری توماس آرتور اسپریگنز، اندیشه سیاسی قاضی شوشتری را در مهمترین آثارش مانند مجالس المؤمنین، صوارم المهرقه، احقاق الحق، مناصب النواصب و رساله اسئله یوسفیه، میکاود. بنابر نتایج تحقیق، زمانه قاضی شوشتری و فضای گفتمانی آن دوره، مانند گفتمان شیعی ضد سنی و اصولش (توحید، معاد، نبوت و امامت)، تعریف و تفسیر مسائل هستیشناختی و انسانشناختی از منظر روحانیان شیعه و صوفیمشرب، مهمترین دلالتهای معرفتی اندیشه سیاسی شوشتری بود. همچنین لزوم استفاده از تقیه در برخی از هنگامههای ناگزیر و حساس، دفاع از امامت و عقاید شیعی، ناگزیری همگرایی سیاسی متصوفه واقعی و شیعیان در برابر اهلسنت، تفهیم اتهامات دشمنان تاریخی تشیع در مناظرات سیاسی و اعلام فزونی شمار شیعیان جهان و آسیبشناسی تصوف اسلامی، مهمترین دلالتهای تبیینی (وضعیتی)، هنجاری و تضمنات سیاسی اندیشه قاضی شوشتری به شمار میروند.