یکی از قطب های فرهنگی و معنوی که همواره در درازنای سده های اسلامی برای مردم ایران به عنوان نماد دلدادگی به اهل بیت (ع ) مورد توجه شیعیان قرار گرفته مقبره های فرزندان و نوادگان امامان تشیع است . ایران به عنوان پناهگاه نسبتا امن برای شیعیان و بستری مناسب برای ترویج ، رشد و اعتلای شیعه بوده است . فرزندان امام موسی الکاظم (ع ) یکی از پرشمارترین مهاجران به سرزمین های ایران در دوره حاکمیت عباسیان است . این مقاله بر آن است تا با بررسی تحلیلی منابع تاریخی ، به علل مهاجرت اولاد این حضرت و آثار و برکات آن بپردازد. بررسی علل مهاجرت سادات موسوی به ایران تا اندازه ای حکایت کننده وضعیت دوره سخت امام (ع ) و آشکارسازی اوضاع زمانه آن حضرت است ، و از طرفی تحولات دستگاه عباسیان در رویکردشان به اهل بیت را نشان می دهد. نگارندگان می کوشند در پی بررسی علل مهاجرت ، میزان موفقیت این مهاجران در دستایبی به اهدافشان را بنامیانند و بخش اندکی از اوضاع اجتامعی، فرهنیگ و مذهبی ایران آن دوران را تبیین نمایند. از بررسی شواهد ارائه شده در این نوشتار می توان دریافت که از جمله علل مهاجرت خاندان موسی الکاظم (ع ) به ایران ، محبوبیت ایشان در میان مردم و دور بودن این دیار علی الخصوص خراسان از مرکز خلافت ، ظلم و ستم های خلفای عباسی در حق ایشان و ... بوده است که حضور آنان باعث گسترش تشیع و حوزه های علمیه و تربیت عالمان بسیاری در ایران شد.
چگونگی ورود و سپس اقامت علی بن موسی الرضا در مرو، پایتخت خلافت اسلامی در دوران خلافت مأمون عباسی، موجب طرح فرضیههای مختلف بهویژه با محوریت برخی شخصیتهای مهم آن دوران است. فضل بن سهل ملقب به ذوالریاستین در جریان ولایتعهدی و دیگر موضوعهای مهم مرتبط با امام، گاه با تحلیلهای متفاوت و حتی متضاد مواجه شده است. چنین به نظر میرسد برای دستیابی به درکی جامع و منطقی از مسائل مربوط به آن حضرت با مأمون و دربارش، ضرورت دارد افکار و اقدامات ذوالریاستین در مورد امام به دقت بررسی گردد. این پژوهش تلاش دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش پژوهش تاریخی، نقش این وزیر مقتدر را در چگونگی رابطه مأمون با امام رضا بررسی کند. یافتههای پژوهش، گویای نفوذ فوقالعاده ذوالریاستین بر مأمون است، با این حال وی در ارتباط با امام بیشتر متأثر از مأمون بود و کوشید با نزدیک ساختن افکار و تصمیمگیری خود به خلیفه، موقعیت خودش را تحکیم نماید. فضل با وجود داشتن اقتدار، نتوانست بر آن حضرت تسلط یابد، در عین حال شواهد متقنی نیز بر ارادت او نسبت به امام وجود ندارد.
مؤلفه دین و مذهب، همواره نقش عمدهای در زیر ساخت فکری جامعه ایرانی داشته است و تأثیر مستقیم آن در بیشتر تحولات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه چشمگیر است. ازاینرو در طول تاریخ، حکومتها توجه خاصی به مذهب و مراسم آیینی داشتهاند. در دوره قاجار در کنار تداوم شکل برگزاری مراسم مذهبی و آیینی، یک نوع تحول هم در آنها صورت گرفت. ایالت خراسان و به ویژه شهر مشهد به سبب موقعیت خاص خود، یکی از مراکز اصلی این تحول بود. مقاله پیش رو با روش وصفی - تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که مراسم آیینی وسوگواری در مشهد به عنوان مهمترین شهر مذهبی ایران به چه میزان تحت تأثیر عوامل مختلف، به ویژه رویکرد سیاسی حاکمان قاجار و عوامل اجرایی آن دچار تحول شد؟