جامعه امامیه به هنگام پیشوایی امام حسن عسکری (امامت: 254-260ق) دچار مشکلی اعتقادی شده بود از این رو، آن حضرت کوشیدند با بهرهگیری از روشهای گوناگون تبلیغی، این کاستی را چاره نمایند. منظور از «تبلیغ» هر گونه فعالیت نظاممند و مستقیم به منظور گسترش یک مفهوم، اعم از علمی، عاطفی، رفتاری میباشد. با توجه به اینکه مهمترین چالش پیش روی امام، چالش «باور به امامت» بود، این که آن حضرت، چه راهکارهای تبلیغاتی برای حل این گره اعتقادی در پیش گرفت، پرسش بنیادین این پژوهش است. یافتهها بر آن است، ایشان با بهرهگیری از الگوی «تبلیغ کانونی»، در هفت گام با کاربست شیوههایی چون: نخست در اختیار گرفتن بیت امامت در سامرا، دوم: استفاده از ظرفیت تبلیغی خلیفه عباسی برای معرفی امام، سوم: ارائه کرامت و امور خارق العاده برای شک زدایی، چهارم: ترمیم شبکه تبلیغات بازمانده از عصر امام هادی (ع)، پنجم: اعلام راهبرد تبلیغی و تامین محتوا، ششم: بهرهگیری از ابزارهای مختلف تبلیغی، هفتم: نظارت و بازرسی بر حسن اجرا، به چاره کردن این مشکل اعتقادی پرداختند. تحقیق پیشرو، با دریافت الگو از روشهای ارتباطی و تحلیل دادههای تاریخی، به بیان راهبردهای آن حضرت میپردازد. کلید واژگان: مدل تبلیغات امام حسن عسکری (ع)، تبلیغات چالش محور، تبلیغات امامیه، باور به امامت، سیره تبلیغی.
جامعه امامیه در سده سوم هجری، تحت تاثیر میراث روایی و اجتماعی دوره ائمه پیشین و چالشهای پیشآمده در سامرا، با مشکلات فراوانی در معرفی و پذیرش امامت روبهرو شد. بخشی از این موارد را باید در طبقهبندی اجتماعی، نوع دسترسی به ائمه سامرا و سطح فکری شهروندان جامعه امامیه دید. تفاوت افراد نسبت به سازوکار شناخت امام و نوع باور به آن حضرت، سبب شد تا دستکم سه سبک برای شناخت امام در این دوره مطرح شود. چگونگی فهم این ساختار و مفهومشناسی آن در بستر جامعه امامیه، پرسشی است که این نگاشته بدان میپردازد. روش این نگارش، تحلیل اعتقادی، اجتماعی و سیاسی دادههای تاریخی - حدیثی منابع سدههای متقدم بر اساس نظریه سنخشناسی اجتماعی است. یافتهها ضمن تایید چندگونگی سازوکار شناخت امام در میان امامیه، نگاههای سیاسی، باورهای دینی و زمینههای اجتماعی را در این سبک از امامشناسی، برجستهتر میدانند. سه دسته «امامیه سیاسی» - با تایید جایگاه امام حسن عسکری علیه السلام توسط دربار عباسی - ، «امامیه عوام» - با مراجعه به امام و مشاهده کرامت و هیبت امام - ، و «امامیه نصگرا» - با گرایش به نص - در کنار یکدیگر هندسه جامعه امامیه را در عصر امام حسن عسکری علیه السلام شکل میدادند.
معتز عباسی (ح 252ـ255ق)، در شرایطی به خلافت رسید که درگیریهای دربار، اوضاع را آشفته کرده بود. به پیروی از نگاه کلی عباسیان، امامیه نیز در سامرا و به پیشوایی امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع)، از نظرِ دربار جریانی مخالف به شمار میرفت. معتز، ضمن بازگرداندن حکومت به خاندان متوکل، به سنّتهای پدرش در فرمانروایی بازگشت؛ اما روزگار او، زمانه شورشهای مخالفان و از جمله امامیه بود. این پژوهش، در پاسخ به این پرسش که «معتز چه رویکرد سیاسی ـ مذهبی در برابر امامیه اتخاذ کرد؟»، بر اساس توصیف و تحلیل دادههای تاریخی، به این نتیجه رسیده است که او تحت تاثیر مادر، برادر و استادانش، خلافت را اداره میکرد و از نظر سیاسی، امامیه را حزبی مخالف میدانست و از نظر مذهبی نیز تحت تأثیر جریان اهل حدیث، امامیه را فرقهای منحرف میشمرد؛ بهویژه انتشار خبر نزدیک شدن تولد مهدی(ع) از سوی پیشگویان دربار، به عنوان پایانبخش خلافت عباسی، به واکنشهای دربار سرعت بخشید.