مقاله حاضر، در پى گزارش و تحليل شيوه پاسخگويى عبد الجليل رازى به مدّعيات نويسنده كتاب بعض فضائح الروافض است. پاسخهاى رازى و شيوه او يكدست و يكسان نيستند؛ برخى پاسخها دقيق، سنجيده، تحليلى و اخلاقى اند و پارهاى از آنها جدلى. با اين همه، كتاب رازى، فاقد ساختارى روشن است و نويسنده، عمدتاً در پى آن بوده است تا پا به پاى اشكالات كتاب بعض فضائح الروافض پيش برود و به اشكالات مندرج در آن پاسخ دهد. به همين سبب، اين مقاله مىكوشد تا شيوه پاسخگويى وى را استخراج و نمونههاى مختلفى از آن را كه در سراسر كتاب پراكنده اند، طبقهبندى كند. با اين رهيافت، نوشتار حاضر در شانزده محور، نكات كليدىِ شيوه عبد الجليل رازى را طبقهبندى و تحليل كرده است. برخى از اين محورها عبارت اند از: مناقشه در پيشينه تشيّع مدّعى؛ اشاره به الزامات خاص تفكّر اشعرى كه مدّعى به آن وابسته است، امّا از آنها بىخبر است يا بدانها پايبند نيست؛ حفظ حريم خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله در سراسر مناقشات، برخلاف مدّعى؛ به كارگيرى قياس ذوحدّين بر ضدّ حريف و به دام انداختن وى؛ آشكار كردن منطق يك بام و دو هواى مدّعى؛ تفكيك بينحقّانيت شخص از رفتار پيروانش؛ نشان دادن اشكالات نامرتبط با مسائل اعتقادى؛ به كارگيرى منطق توضيح و تبيين مسائل و ابهامزدايى؛ نشان دادن مغالطه همسويى؛ و به كارگيرى منطق كلوخ و سنگ.
سابقه رقابت شرق و غرب به دوران باستان و جنگ های دو امپراتوری ایران و روم برمی گردد، اما با ظهور اسلام و گسترش آن به غرب وارد مرحله تاز های شد. جنگ های صلیبی بود که غرب را متوجه عقب ماندگی خود نسبت به شرق کرد و آ نها را وادار به مطالعه بر روی شرق و دین و فرهنگ و علوم آ نها نمود. با هدفمند و شیوه مند شدن این مطالعات شرق شناسی یا orientalism متولد شد. نحوه مطالعه و تعامل این افراد با شرق و نیز دیدگاه شرقیان نسبت به آن ها متفاوت است. کتاب تشیع و خاورشناسان به بررسی این رشته مطالعاتی پرداخته است. کتاب سعی داشته با دیدگاه های متفاوت شرق شناسان درمورد اسلام و تشیع و نیز نظر شرقیان نسبت به این افراد را بررسی کند. نویسنده تا حد قابل قبولی موفق به این امر شده است.