حسن صباح نخستین داعی دیلمان(رودبار-الموت)،در زمان اقتدار سلطنت سلجوقی،خلافت عباسی و خلافت فاطمیان در مصر،نهضت نزاری را بنیانگذاری کرد(483 ق1090/ م).او با تأسیس نهضت نزاری در قلاع درون قلمرو سلجوقیان،در رویارویی سیاسی،نظامی و حتی مذهبی با آنها قرار گرفت.حسن صباح روشهای نوینی در ادارهء جامعه اسماعیلی ایران به کار گرفت که در قلعههای فراز قلهها و کوههای شمال،غرب،و شرق ایران استواری یافت و تا یورش مغولان حیات سیاسی خود را ادامه داد.در این مقاله سعی میشود تلاشهای سیاسی و نظامی نزاریان در دورهء حسن صباح در رویارویی با سلجوقیان با در نظر داشتن اوضاع سیاسی سالهای 1090/483 م تا 518 ق1124/ م،دوره اقتدار و رهبری او،بیان شود.
سازمان های وکالت امامیه و دعوت اسماعیلیه دو نهاد سری بودند که هرکدام با هدف انتشار و استمرار فعالیت های عقیدتی،سیاسی و تبلیغی خود در نواحی متعدد سرزمین های اسلامی و در چارچوب برنامه ای منظم و سازمان یافته ، با محوریت امامان و سلسله وکلا و داعیان خود به وجود آمدند.امامان معصوم (علیهم السلام) در عصر حضور برای تسهیل و امکان بهتر ارتباط با شیعیان سازمان وکالت را تشکیل دادند و امامان اسماعیلیه نیز با ایجاد سازمان دعوت و بهره گرفتن از داعیان خود کوشش نمودند ارتباط منظم با پیروان خود را فراهم کنند.لازم به ذکر است که اهمیت بررسی تطبیقی این دوسازمان موجب قضاوت بهتر تاریخی نسبت به سیاست ها،اهداف وعملکرد آنان می شود. پرسش اصلی در این مقاله این است که دو سازمان وکالت و دعوت چه وجوه اشتراک و افتراقی در چگونگی شکل گیری و پیدایش سازمانی خود داشته اند؟در پاسخ می توان گفت،سازمان وکالت امامیه در شرایط خاص تاریخی دوره امام صادق(ع) به بعد بنا به دلایل افزایش تدریجی شیعیان ، سخت گیری روز افزون دولت عباسی ، دشمنی دیگر رقبا و مخالفان عقیدتی و سیاسی نسبت به آنان ،توسط امامان معصوم شکل گرفت.امامان(علیهم السلام) با اهداف چندگانه ساسی-اجتماعی به هدایت شیعیان ، حفظ ارتباط و صیانت از آنان ، گسترش و تحکیم عقاید شیعه ،احقاق حق اهل بیت و ترویج معارف شیعه کوششی مستمر داشتند.اسماعیلیه نیز با تشکیل سازمان دعوت مدعی امامت منصوص اسماعیل و فرزندش محمد بن اسماعیل، به عنوان امام پس از امام صادق(ع) بودند.
یکی از جنبههای مهم حکومتهای مختلف ایران، سیاست مذهبی آنها بود که در ساختار حکومتیشان تأثیر بسزایی داشت. حکومتهای بعد از اسلام ایران، عمدتاً به عنوان تابع خلیفه عباسی، ضمن در نظر داشتن جایگاه معنوی خلافت، به دنبال کسب اعتبار برای خود نیز بودند. سیاست مذهبی خلفا حمایت از اهل تسنن بود. حکومتهای غزنوی و سلجوقی نیز بالطبع حمایت از اهل تسنن را به عنوان سیاست مذهبی برگزیدند. مسئله این پژوهش تبیین کنشها و تعاملات سیاسی حکومتهای غزنوی و سلجوقی با شیعیان امامیه است. ظاهراً غزنویان به عنوان صاحب روشی در سیاست مذهبی حکومتهای ایران بعد از اسلام بودند که از مذهب به عنوان دستاویزی برای دستیابی به اهداف خویش سود میبردند. در ادامه، سلجوقیان نیز، به عنوان دنبالکننده روش آنها البته با تساهل بیشتر، همین رویه را در پیش گرفتند. آنها از یک سو با سرکوب مخالفان داخلی، با عنوان بدمذهبان، سیطره خویش را در درون قلمرو حفظ میکردند و از سوی دیگر به تنظیم مناسبات با خلافت مبادرت میورزیدند تا مشروعیت دینی و سیاسی را از خلیفه عباسی دریافت کنند. در دوران تسلط ترکان غزنوی و سلجوقی بر ایران، شیعیان بر حکم مذهبی «تقیه» گردن نهادند و در خفا به فعالیت فرهنگی و نفوذ در دستگاههای حکومتی روی آوردند. این فعالیتها در دوران سلجوقی خود را نشان داد. حضور رجال و علمای شیعه در مناصب اداری شهری، همچون قضاوت، نقابت، و مناصب اداری کشوری، همچون حضور د
حكومت هاي محلي گيلان، ديلمان و مازندران هم زمان با تشكيل حكومت علويان طبرستان روابطي مبتني بر حفظ موجوديت خود شكل دادند. در اين فرايند رفتارهاي متفاوتي از باونديان، پادوسبانان و جستانيان به ظهور رسيد. گاه تقابل وگاه هم گامي و تساهل شيوه رفتاري ايشان و هدف همه آن ها حفظ حاكميت و ماندگاري بود؛ از اين رو با تلاش براي موجوديت سياسي خود به حفظ قلمرو، حكومت و جمعيت پرداختند. داده هاي تاريخي نشانگر شيوه هاي برقراري رابطه و نحوه استفاده از آن براي استمرار قدرت است. در پاسخ به پرسش از علت برقراري ارتباط حكومت هاي محلي منطقه با علويان طبرستان، در اين پژوهش با تبيين مواد تاريخي به حفظ حاكميت به عنوان علت مهم ارتباط پرداخته شده است كه با شيوه هاي متفاوتي از سوي حكومت هاي مختلف اعمال شد. ياري جستن توسط جستانيان، دوگانگي رفتاري توسط پادوسبانان و تقابل از سوي باونديان رفتارهاي غالب هر يك در مقابل علويان طبرستان بود.
حمد الله مستوفی(750-680 هـ.ق) یکی از برجستهترین مورخان و جغرافیادانان نیمه دوم قرن هشتم است. به طوری که کمتر پژوهشگری است که بدون ارجاع به کتابهای وی بتواند سیمای کلی جهان اسلام از قرون اولیه تا زمان مؤلف را دریابد. یکی از مباحث بحث برانگیز در خصوص حمد الله مستوفی اظهارنظر وی در خصوص اسماعیلیان اعم از مستعلویه و نزاریان است. مقاله حاضر بر آن است تا دیدگاه وی را در خصوص اسماعیلیان، بررسی نماید.