با رحلت رسول خدا، توجه به رویکرد صلحمحورِ آن حضرت به منظور حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کمتر شد. اما با شروع خلافت امیرالمؤمنین و التزام عملی ایشان به قرآن و سنت پیامبر، توجه به این امر نیز رنگی تازه به خود گرفت. مروری بر عملکرد امام در دوران کوتاه خلافت ایشان و مطالعة موردی جنگ جمل، بر پایة کهنترین متون تاریخی، براین امر گواه است. بر این اساس، پرسش پژوهش حاضر آن است که چه مستندات تاریخیای از نحوة عملکرد امام علی در وقایع پیرامون جنگ جمل وجود دارند که با بهرهگیری از آنها بتوان بر توجه آن حضرت به حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان با رویکردی صلحمحور صحه گذارد؟ نتیجة این پژوهش توصیفی - تحلیلی، آن است که ایشان با محوریت جلوگیری از ایجاد افتراق در جامعه، ضمن شفافسازی اوضاع برای مردم و فرستادن نمایندگانی نزد فتنهانگیزان، با رویکردی صلحطلب کوشیدند تا از منتهی شدن فتنه به جنگ جلوگیری نمایند. همانطورکه پس از اتمام نبرد، با پرهیز از خشونت و رفتار دینمحور با بازماندگان، عدممماشات در امور جامعة اسلامی (انتخاب حکمران) و نوشتن نامه و تشریح وقایع برای مردم کوفه و مدینه، در حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کوششی حداکثری داشتند.
صحابهنگاری که به طور جدی از قرن سوم هجری آغاز گشت، با ورود اسلام به سایر سرزمینهای اسلامی راه یافت؛ زیرا صحابهنگاران، اصحاب را واسطه میان پیامبر و امت و نیز آشنایان به سنت و سیره رسول خدا میپنداشتند. اما صحابهنگاریهایی که در مناطق مختلف تدوین شد، تحتتأثیر جریانات فکری ـ سیاسی، شکلهای مختلفی به خویش گرفت و علاوه بر کمیت و حجم، در محتوا و روایات این آثار، تأثیرات بسزایی برجای نهاد. این جریانات فکری ـ سیاسی، سبب گشت تا صحابهنگاران در پی حل، پاسخگویی و یا مقابله با این تفکرات، روایاتی را از اصحاب انعکاس دهند، که در جهت تأیید ایدئولوژی مورد توافق خویش و یا در راستای حاشیهرانی گفتمانهای نامطلوب جامعه باشد. پژوهش پیش روی، تلاش خواهد کرد تا شیوة بازیابی الاستیعاب در ترجمه خلفای نخستین را تحلیل کند تا نشان دهد که اگرچه این کتاب، به بازتاب همان روایات سدههای نخست هجری میپردازد، گزینش، چینش و چگونگی کاربرد واژگان آن در جهت طرد و یا برجستهسازی برخی از اصحاب شکل گرفته است تا به فرآیند سیاسی ـ مذهبی زمانه پاسخ قاطعی دهد و یا در جهت تأیید این فرآیندها و ایدئولوژیها حرکت نماید.
این تحقیق در پی کشف نظر اهلبیت( راجع به نصب الاهی یا انتخاب مردمی مقام امامت میباشد. در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد: غالب شیعیان، معتقدند که اهلبیت( منصوب به نصب الاهی هستند. در مقابل، عدهای میگویند با استناد به منابع خود شیعه، عقیده به نصب الاهی امام باطل است؛ چرا که بر اساس این منابع، اهلبیت(، اعتقادی به نصب الاهی امام نداشتهاند، بلکه ایشان مقام امامت، به خصوص امامت سیاسی. را وابسته به رأی و نظر مردم میدانستند و به انتخابی بودن آن قائل بودهاند. این تحقیق، با روش توصیفی ـ تحلیلی و مطالعه منابع روایی بر آن است که اهل بیت( نه تنها امام معصوم( را فردی منصوب از سوی خداوند برای هدایت و رهبری جامعه میدانند، بلکه معتقدند خداوند از نظر تکوین نیز به امام معصوم( مقام ویژهای بخشیده، ایشان را به عنوان واسطة نزول نعمتهای خود به مخلوقات منصوب کرده است. بر مردم واجب است با پذیرش امام معصوم(، زمینه حاکمیت وی را فراهم سازند.
این تحقیق در پی یافتن دیدگاه امیرمومنان(ع) درباره الهی بودن یا مردمی بودن مقام امامت است. برخی معتقدند دیدگاه کنونی شیعه که امام را فرد منصوب از سوی خدا می داند، حتی به استناد منابع شیعی، ارتباطی با دیدگاه امام علی†(ع) ندارد؛ این افراد در پی اثبات این مطلب هستند که امیرمومنان(ع) اعتقادی به الهی بودن امامت خویش نداشته و به خصوص حاکمیت و امامت سیاسی را وابسته به رای و نظر مردم می دانسته است. ایشان برای تبیین این امر به برخی رفتارها و سخنان آن حضرت که گاه در منابع شیعی نقل شده است، استناد می کنند. مقاله پیش رو، با بررسی منابع روایی عموما شیعی بر آن است که امیرمومنان(ع) خود و سایر امامان معصوم(ع) را منصوب از سوی خداوند برای هدایت و رهبری سیاسی و دینی جامعه می داند. افزون بر این، معتقد است خداوند ایشان را از نظر آفرینش و تکوین به عنوان واسطه نزول نعمت ها قرار داده است.