مؤلف، اثر خود را در 9 فصل تنظيم كرده به ترتيب از مباحث زير سخن گفته است: مواليد، وفيات، محل تولد و وفات، مادر، همسران، فرزندان، نسل و فرزندان مشهور و صالح. فرزندانى كه درباره آنان مذمتى وارد شده است و فصل آخر نمونهاى از اخلاق حسنه حضرات معصومين. مؤلف در اين كتاب بنا بر نقل گزارشهاى تفصيلى يا نقل حوادث زندگى و سيره ائمه نداشته بلكه فقط در صدد بيان زمان حوادث و نام خانواده و منسوبين ايشان بوده است. و به حق بايد گفت اثرى بىنظير درباره تدوين كرده كه پيش از او و پس از او كسى چنين نكرده است. زيرا ديگر آثار مشابه در موضوع احوال شخصى و تاريخ مواليد و وفيات و نام بستگان معصومين، به اين جامعيت نيست و مرحوم شوشترى با تتبعى تحسين برانگيز، تمامى اقوال را آورده و گاه به نقد و بررسى آنها نيز پرداخته است. مؤلف هنگام بيان تاريخها و نام افراد، به تفصيل از منابع خود كه مصادر تاريخ و حديث شيعه و اهلسنت هستند، ياد كرده و در پاورقى نيز به صفحات آنها اشاره شده است. در فصل مربوط به فرزندان شايسته ائمه، از كسانى چون: ابوالفضل العباس عليه السلام و فرزندان او، محمد بن حنفيه، جعفر بن على عليه السلام، قاسم و ابو بكر و عبد اللّه پسران امام مجتبى عليه السلام، حسين بن على صاحب فخّ، على اكبر فرزند امام حسين عليه السلام، زيد بن على بن الحسين عليه السلام نام برده مىشود. در فصل مربوط به فرزندان مذمت شده، از كسانى چون: عبيد اللّه بن على عليه السلام، حسن مثنّى، حسن مثلّث، عيسى بن زيد بن على بن الحسين عليه السلام، حسن أفطس، عبد اللّه أفطح، موسى مبرقع، جعفر كذّاب و... ياد مىشود. شوشترى در فصل آخر به عنوان تبرك و تيمن به نقل رواياتى از اخلاق نيكوى معصومان پرداخته و درباره هر يك ز آن بزرگواران به دو خبر اكتفا كرده است. اين رساله در سال هاى اخير تصحيح و با چاپى مناسب ارائه شده و در پاورقى، ارجاعات مؤلف نيز آورده شده است.
این مقاله در صدد نقد نظریه بوکلی درباره روایات دیدارهای امام صادق(ع) با منصور عباسی است. آقای بوکلی، نویسنده مقاله « ریخت شناسی و مفاد بعضی از روایات شیعه امامی » ، بخشی از روایات مربوط به مواجهه امام صادق(ع) و منصور عباسی را که غالبا مربوط به احضار امام به دربار منصور است مورد بررسی قرار داده است. بررسی او تنها مبتنی بر ساختار روایات است. نویسنده تلاش کرده است با این روش به منشا جعل این روایات دست یابد و دیدگاه شیعه امامی درباره ارتباط بین مذهب و قدرت سیاسی را نشان دهد. در مقاله پیش رو ضمن بررسی این روایات، روش آقای بوکلی و دستاوردهای او بررسی شده و نشان داده شده است که روش مبتنی بر ساختار تنها، فاقد کارآیی لازم است و به ویژه برای دستیابی به منشأ جعل یک روایت، شناخت راویان آن ضروری است. در این میان از پدیدههایی چون «تقطیع» و «نقل به معنا» در حدیث، در بررسی ساختار این روایات نباید غفلت نمود. از نظر مفهومی، این گروه از روایات به تنهایی برای بیان دیدگاه سیاسی شیعه کافی نیست.
کتاب بستان الناظرین فی معرفه ائمه الهادین اثر محمد یوسف بیکا که در سال 1119 - 1120 نوشته شده، شرح چهل حدیثی است که نویسنده ضمن آن سعی کرده است به مسائل مختلفی که به تشیع و اعتقادات صحیح او مربوط می شود، بپردازد. در واقع، می توان آن را اثری در معرفی شیعه و ویژگی های آن دانست. نویسنده در نوشتار پیش رو، با ارائه گزارشی از کتاب، محتوای آن را در بوته بررسی قرار داده است.