زید بن علی(علیه السلام)، در انعکاس منابع شیعه امامیه، امامت را مقامی الهی و تعیینی می داند نه امری مردمی و اختیاری. او به امامت بلافصل امیرالمومنین(علیه السلام) معتقد است و امامت دیگران را غاصبانه می داند و بر این باور است که مجموعه امامان، دوازده نفرند که نه تن از آنان از نسل امام حسین(علیه السلام) است؛ ولی در اقوال و آثار او نامی از امامان چهارم به بعد مشاهده نشده است. در آثار مکتوبی که به او نسبت داده شده، به تعداد امامان اشاره ای نشده است. و برای خود نیز ادعای امامت نکرده؛ مگر اینکه خود را حجت بر مردم معرفی کرده است. او اصل افتراض طاعت را برای بعضی از اهل بیت(علیهم السلام) می پذیرد؛ ولی در تعیین و تشخیص مصادیق امام مفترض الطاعه دچار تزلزل است.
«امام کاظم» (علیهالسلام) در ابتدای امامت، با چالشهایی روبه رو بوده اند که این چالشها موجب شده است تا اقدامات ایشان به عنوان قرینه فعلی علاوه بر دلایل نقلی مورد توجه باشد. اهداف اصلی تحقیق، چگونگی و دلایل امامت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و نیز اقدامات ایشان در اثبات این موضوع با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت است. سوال اصلی این تحقیق نیز بدین شرح است که «مهمترین اقدامات امام کاظم (علیهالسلام) در راستای اثبات امامت ایشان با توجه به چگونگی و دلایل امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت چیست؟» این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به این نتیجه دستیافت که برای انتخاب امام، شرایطی مانند «وصیت، علم خاص، ودایع و سن» بهعنوان ملاک تعیینشده که بنا به دلایل قدرمتیقن، مشخص میشود که امام کاظم (علیهالسلام) شرایط امامت را داشته است. علاوه بر احادیث و دلایل منقول در قبال امامت ایشان، مهمترین اقدامات ایشان که عبارت است از وارستگی مادی و سیاسی، شفافسازی در غصب حکومت شیعیان، مقابله علمی با جریانهای انحرافی و فرقههای مختلف شیعه، مناظره با خلفای عباسی و انتخاب رویکرد تقیه، گویای این است که طرز فکر امام کاظم (علیهالسلام) طرز فکر یک «ولی، امام و زعیم» امت است؛ زیرا از یکسو جامعه شیعیان را از طریق تقیه و وکالت مدیریت کرده و از طرفی، برای اثبات حقانیتشان از طرق مختلف مانند مناظره و شجاعت در بیان، تلاش نموده و ازنظر علمی و فرهنگی نیز با بزرگترین چالش زمان خود، مقابله نموده و خطمشی آگاهانهای را بنیانگذاری نمودهاند.
روششناسي و بسترشناسي يک نظريه، از مهمترين مسائلي است که نقش مهمي در تحليل و شناخت چرايي صدور آن نظريه دارد. متکلمان شيعي مکتب بغداد در قرن چهارم و پنجم هجري، از بزرگترين متکلمان اماميه در طول تاريخ بهشمار ميآيند. با اين حال، روايات امامان معصوم عليه السلام، که از منابع اصيل تفکر ديني بهشمار ميآيند، حضور کمرنگي در کتابهاي کلامي ايشان دارند. هدف از نگارش اين مقاله، ابتدا روششناسي فکري اين متکلمان، و سپس تحليل چرايي تکيۀ فراوان ايشان بر عقل در براهين و نظريات کلامي مربوط به مسئلۀ امامت با توجه به بستر فرهنگي شهر بغداد در آن دوران است. بر اساس مهمترين يافتههاي اين نوشتار، نگاه سختگيرانۀ متکلمان بغداد به احاديث و نيز تنوع مکاتب گوناگون کلامي و نيز تعصبات مذهبي و درگيريهاي شديد فرقهاي در بغداد، از مهمترين عواملي است که مانع از استفادۀ لازم متکلمان شيعي از روايات در آن دوران شده است.
دوران امامت امام سجاد علیه السلام را باید آغاز شکل گیری جریان عمومی برائت از شیخین دانست. این جریان، نتیجۀ مسئلۀ خلافت بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله و اختلاف هایی است که در پی داشت. شکافی که در پی این اختلاف میان شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام و جبهۀ مخالف ایجاد شد، تا زمان حادثۀ عاشورا به صورت تقابل گروهی و اجتماعی نمایان نشده بود. پس از واقعۀ کربلا، اندیشۀ برائت به گونه های مختلفی ظهور پیدا کرد و این مسئله اندک اندک جریان ساز شده و به طور مشخص شهر کوفه، مرکزی برای گسترش اندیشۀ برائت شد. البته حاکمیت بنی امیه نیز در این جریان سازی بی تأثیر نبود. بررسی اوضاع اجتماعی و سیاسی عصر امام سجاد علیه السلام و روایاتی که به آن حضرت نسبت داده شده است، نشان می دهد که امام علیه السلام به جریان ساز شدن این اندیشه رضایت داشت و در ضمنِ هدایت اصحاب در این زمینه، جوانب تقیه را هم در نظر می گرفت.