مقام امامت مقامی الهی وآسمانی است که حقیقت شناخت آن در ذهن هیچ بشری نمی گنجد وکسی را یارای فهم آن نیست. این در حالی است که برخی افراد در اثر عدم شناخت صحیح امامت در اندیشه شیعی شبهاتی در ذهنشان خطورکرده است. منشأ و خاستگاه آن شبهه از طرفی عدم تأمل و دقت در آیات و روایات، و از طرفی تطبیق دادن این مقام الهی با مقامات و نظام های بشری می نمایاند. یکی از این شبهات، بحث کارکرد و نقش دموکراسی و شورا در تعیین امام است که طرفداران این دو نظریه با توجه به خلط نمودن معنای امامت و حکومت و یکسان سازی معنای این دو ـ به جهت اینکه این دو هماره نمود و مظهر دخالت و مشارکت و تأثیرگذاری آحاد مردم بر قدرت سیاسی بوده اند ـ به ناسازگاری امامت و دموکراسی حکم کرده اند. نگارنده در این مقاله برآن است که ابتدا دموکراسی و شورا را در دو بخش به صورت مجزّا، مورد واکاوی قرارداده و اقسام و مستندات آن را توصیف نماید و سپس با تحلیل، این دو نظریه را نقد و به چالش بکشاند.
«امام کاظم» (علیهالسلام) در ابتدای امامت، با چالشهایی روبه رو بوده اند که این چالشها موجب شده است تا اقدامات ایشان به عنوان قرینه فعلی علاوه بر دلایل نقلی مورد توجه باشد. اهداف اصلی تحقیق، چگونگی و دلایل امامت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و نیز اقدامات ایشان در اثبات این موضوع با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت است. سوال اصلی این تحقیق نیز بدین شرح است که «مهمترین اقدامات امام کاظم (علیهالسلام) در راستای اثبات امامت ایشان با توجه به چگونگی و دلایل امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت چیست؟» این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به این نتیجه دستیافت که برای انتخاب امام، شرایطی مانند «وصیت، علم خاص، ودایع و سن» بهعنوان ملاک تعیینشده که بنا به دلایل قدرمتیقن، مشخص میشود که امام کاظم (علیهالسلام) شرایط امامت را داشته است. علاوه بر احادیث و دلایل منقول در قبال امامت ایشان، مهمترین اقدامات ایشان که عبارت است از وارستگی مادی و سیاسی، شفافسازی در غصب حکومت شیعیان، مقابله علمی با جریانهای انحرافی و فرقههای مختلف شیعه، مناظره با خلفای عباسی و انتخاب رویکرد تقیه، گویای این است که طرز فکر امام کاظم (علیهالسلام) طرز فکر یک «ولی، امام و زعیم» امت است؛ زیرا از یکسو جامعه شیعیان را از طریق تقیه و وکالت مدیریت کرده و از طرفی، برای اثبات حقانیتشان از طرق مختلف مانند مناظره و شجاعت در بیان، تلاش نموده و ازنظر علمی و فرهنگی نیز با بزرگترین چالش زمان خود، مقابله نموده و خطمشی آگاهانهای را بنیانگذاری نمودهاند.
روششناسي و بسترشناسي يک نظريه، از مهمترين مسائلي است که نقش مهمي در تحليل و شناخت چرايي صدور آن نظريه دارد. متکلمان شيعي مکتب بغداد در قرن چهارم و پنجم هجري، از بزرگترين متکلمان اماميه در طول تاريخ بهشمار ميآيند. با اين حال، روايات امامان معصوم عليه السلام، که از منابع اصيل تفکر ديني بهشمار ميآيند، حضور کمرنگي در کتابهاي کلامي ايشان دارند. هدف از نگارش اين مقاله، ابتدا روششناسي فکري اين متکلمان، و سپس تحليل چرايي تکيۀ فراوان ايشان بر عقل در براهين و نظريات کلامي مربوط به مسئلۀ امامت با توجه به بستر فرهنگي شهر بغداد در آن دوران است. بر اساس مهمترين يافتههاي اين نوشتار، نگاه سختگيرانۀ متکلمان بغداد به احاديث و نيز تنوع مکاتب گوناگون کلامي و نيز تعصبات مذهبي و درگيريهاي شديد فرقهاي در بغداد، از مهمترين عواملي است که مانع از استفادۀ لازم متکلمان شيعي از روايات در آن دوران شده است.
از مباحث بسیار مهم و ریشه ای که تأثیرکلیدی و اساسی در فرهنگ شیعه امامیه دارد، معرفت به جایگاه اهل بیت عصمت و طهارت به عنوان رکن اساسی در شناسایی حقیقت دین است. در حقیقت فهم دین با تمام شاخه ها و زیر مجموعه هایی که داراست در گرو تمسک به قرآن و اهل بیت می باشد که سعادت ابدی و همچنین عدم تفرقه میان مسلمانان، از نتایج و پیامدهای آن است. آنچه نگارنده در این نوشتار دنبال می کند شناخت جایگاه امامت اهل بیت با رویکرد آیه شریفه اعتصام است که در جامعه علمی کمتر مورد بحث قرار گرفته است. بررسی این آیه با تکیه بر معناشناسی واژه حبل الله، محور این نوشتار بوده است؛ لکن برای فهمیدن این واژه و تحقق کامل آن به عنوان رکن کلیدی در آیه ناگزیریم که واژگان دیگر آیه را نیز بررسی کنیم. نگارنده، پس از بررسی واژه حبل الله از نگاه قرآن و روایات، به معناشناسی کلمات اعتصام و تفرق پرداخته، و نقش اهل بیت را به عنوان قیّم بودن نسبت به قرآن تبیین نموده است. سپس در بخش نهایی، اقوال عامّه را تحت عنوان شبهات آیۀ شریفه بررسی می کند.