نظریه امامت اسماعیلیان مبتنی بر تئوری تاریخ مقدس آنان است. در نگاه اسماعیلیه، تاریخ براساس یک طرح از پیش تعیین شده به هفت دور تقسیم می شود که هر دوری با یک پیامبر اولوالعزم شروع می شود و جانشینان انان تاویل گر باطن دین ان دوره اند. آخرین دور با پایان تاریخ - که همان دور قائم القیامه است - به اتمام می رسد. در نگاه اسماعیلیه در هر زمان یک پیامبر ناطق و یک پیامبر صامت وجود دارد و امامت استمرار وصایت در اسماعیلیه است. امامت در اسماعیلیه از آن جهت اهمیت دارد که امامت زمینی را با معانی آسمانی (ادوار فلکی و عوالم عقول) مرتبط می سازد. امام در این راستا باید از خاندان رسول باشد که با دلایل عقلی و نقلی وجوب امامتش ثابت شده و دارای تنصیص، عصمت، علم و افضلیت است. معرفت امام موجب قبولی طاعات بوده و اطاعت از او موجب پذیرش اعمال می گردد. پایان تاریخ در اندیشه اسماعیلیه شامل معاد روحانی است که در آن ناطق هفتم به عنوان مهدی موعود مطرح می شود. با توجه به ظهور مهدی های مختلف در اسماعیلیه، تعابیر جدیدی در این رابطه ظهور کرده و ناطق هفتم و قائم القیامه به عنوان امامی مطرح شده که انسان ها را به نهایت روحانیت و بعثت می رساند.
سازمان های وکالت امامیه و دعوت اسماعیلیه دو نهاد سری بودند که هرکدام با هدف انتشار و استمرار فعالیت های عقیدتی،سیاسی و تبلیغی خود در نواحی متعدد سرزمین های اسلامی و در چارچوب برنامه ای منظم و سازمان یافته ، با محوریت امامان و سلسله وکلا و داعیان خود به وجود آمدند.امامان معصوم (علیهم السلام) در عصر حضور برای تسهیل و امکان بهتر ارتباط با شیعیان سازمان وکالت را تشکیل دادند و امامان اسماعیلیه نیز با ایجاد سازمان دعوت و بهره گرفتن از داعیان خود کوشش نمودند ارتباط منظم با پیروان خود را فراهم کنند.لازم به ذکر است که اهمیت بررسی تطبیقی این دوسازمان موجب قضاوت بهتر تاریخی نسبت به سیاست ها،اهداف وعملکرد آنان می شود. پرسش اصلی در این مقاله این است که دو سازمان وکالت و دعوت چه وجوه اشتراک و افتراقی در چگونگی شکل گیری و پیدایش سازمانی خود داشته اند؟در پاسخ می توان گفت،سازمان وکالت امامیه در شرایط خاص تاریخی دوره امام صادق(ع) به بعد بنا به دلایل افزایش تدریجی شیعیان ، سخت گیری روز افزون دولت عباسی ، دشمنی دیگر رقبا و مخالفان عقیدتی و سیاسی نسبت به آنان ،توسط امامان معصوم شکل گرفت.امامان(علیهم السلام) با اهداف چندگانه ساسی-اجتماعی به هدایت شیعیان ، حفظ ارتباط و صیانت از آنان ، گسترش و تحکیم عقاید شیعه ،احقاق حق اهل بیت و ترویج معارف شیعه کوششی مستمر داشتند.اسماعیلیه نیز با تشکیل سازمان دعوت مدعی امامت منصوص اسماعیل و فرزندش محمد بن اسماعیل، به عنوان امام پس از امام صادق(ع) بودند.
امروزه دشمنان اسلام برخی باورها و اعمال نادرست جهال یا معاندان فرق مختلف را حمایت میکنند و به آن دامن میزنند. از آن جمله پررنگنمایی جشن نهم ربیع با عنوان شادی از قتل خلیفه دوم و تحریک احساسات مذهبی دیگر مسلمانان به واسطه برپایی مراسمی مشتمل بر سب و لعن و برخی اعمال سخیف، که در توجیه آن به حدیث رفعالقلم استناد میکنند، در حالی که حدیث مذکور اشکالات سندی و محتوایی فراوانی دارد و نمیتواند محل استناد باشد. از سوی دیگر، قرآن برای جلوگیری از مقابله به مثل و توهین بتپرستان، حتی اجازه اهانت به بت آنان را نمیدهد و این شیوه در سیره اهل بیت (ع) نیز اتخاذ شده است و قطعا عمل نهیشده نمیتواند مصداق تعظیم شعائر باشد. بهعلاوه، اساسا از لحاظ تاریخی مرگ خلیفه دوم در نهم ربیعالاول اتفاق نیفتاده است. ضمن اینکه با عنایت به وضعیت کنونی جهان اسلام و تشخیص ولی امر مسلمین و بنا بر حکم ثانویه، بسیاری از علمای بزرگ شیعه پرداختن به این مسائل را موجب وهن مذهب شیعه و مخل وحدت و فاقد هر گونه مجوزی میدانند. بنابراین، اهمیت روز نهم ربیعالاول نزد شیعیان به جهت سالروز آغاز امامت حضرت حجت (عج) است که یکی از اعیاد مهم محسوب میشود.