تقيه يكي از تاكتيك هاي راهبردي انسان در مبارزات و زندگي اجتماعي وي در طول تاريخ بوده است. در متون ديني از جمله در قرآن ، روايات و سيره درباره تقيه، مباحث فراواني نقل گرديده و ماهيت ، اقسام ، ملاك مشروعيت و راهكارهاي آن مورد بررسي قرار گرفته است. از آن جا كه در تاريخ اسلام شيعيان، همواره با حكومت هاي جائر كه به نام اسلام بر مسلمانان حكومت مي كرده اند؛ درگير بوده و به ناچار از تاكتيك تقيه؛ بيشتر از ساير فرقه هاي اسلامي استفاده كرده اند؛ چنين تصور شده كه تقيه اعتقادي ويژه شيعيان بوده و برخي از نويسندگان آگاهانه يا ناآگاهانه از تقيه به عنوان يك وسيله جهت كوبيدن تشيع استفاده كرده اند گويا تقيه ملاكي در قرآن ، حديث و سيره پيشوايان ديني ندارد؛ در اين مقاله سعي شده تبيين گردد كه تقيه از حيث ماهيت ، اقسام و ملاك مشروعيت و راهكارهايش يكي از مسائل اتفاقي در بين همه فرقه هاي اسلامي است؛ و در اين زمينه هيچ اختلافي بين آنان وجود ندارد. ضرورت استفاده از تقيه براي يك فرقه دليل نمي شود كه آن را از اعتقادات خاص آن فرقه دانسته و آنان را مورد سرزنش قرار دهيم. اگر جاي سرزنش هم باشد در مورد كساني است كه با روش هاي ظالمانه خود باعث كاربست تقيه شده اند.
جریان عداوت با اهل بیت(ع) با تلاشهای همهجانبه حاکمان و راویان وابسته بهبنیامیه به شهرهای مختلف از جمله اصفهان راه یافت و با نشر روایات جعلییان فکری «نواصب» عمق و شیوع بیشتری داشت. در این مقاله به چگونگیپیدایش نواصب، دیدگاهها و شگردهای آنان پرداخته، آنگاه نقش ثقفی،انشمند و محدث شیعی قرن سوم هجری، در مقابله با نواصب و هجرت وی بهاصفهان و آثار علمیش بررسی میگردد.