سخن گفتن از شخصیت واقعی امیرالمومنین (ع) و معرفی حقیقی آن حضرت، برای همگان امری بس دشوار، بلکه ناممکن است و تنها کسانی می توانند به معرفی شخصیتی چون علی(ع) بپردازند که از همه ابعاد وجودیش اطلاع کامل داشته باشند. در گردونه هستی، جز خدا و پیامبر(ص) کسی را نمی توان یافت که به درستی چنین احاطه ای داشته باشد چنان که پیامبر(ص) نسبت به آن حضرت فرمود: «... و لا عرفک إلا الله و انا» و نیز فرمود: «... له [علی] حق لایعلمه إلا الله و انا». این سخن بلند نبوی(ص) درباره علی(ع) که فرمود: «علی مع القرآن و القرآن مع علی: علی با قرآن است و قرآن با علی است» در همین باره بررسی می شود. سخنی که حکایت از دو ویژگی مهم و رفیع علوی دارد: یکی همراهی علی(ع) با قرآن، و دیگری معیت قرآن با علی(ع). با توجه به اهمیت موضوع، نگارنده در صدد تبیین این حدیث شریف برآمده است. وی در ابتداء، معیت را طرح و پس از ماخذشناسی این حدیث در منابع شیعه و اهل سنت به شرح معیت از دیدگاه لغت و اصطلاح می پرازد، سپس به نوع معیت در عوالم مختلف اشاره می کند و می افزاید، معیت علی(ع) و قرآن هم می تواند در عالم ملک محقق شود و هم در عالم ملکوت تحقق یابد. مقاله حاضر پس از تفسیر معیت در عالم ملک و بیان وجوهی به عنوان تفسیر آن، از جمله: معیت علی (ع) و قرآن در هدایت، علی (ع) و قرآن یاریگر یکدیگر، معیت علی(ع) و قرآن در دلالت، یگانگی علی(ع) و قرآن در اقتدا، معیت به رابطه، یعنی رابطه علی (ع) با قرآن رابطه قیم با متولی علیه است، ارتباط علی (ع) با قرآن، همانند ربط عالم به معلوم است. و بالاخره علی (ع) و قرآن معرف یکدیگرند. در انتها به عنوان یکی از معانی معیت، به معرفی متقابل قرآن و علی(ع) می پردازد.
با رحلت رسول خدا، توجه به رویکرد صلحمحورِ آن حضرت به منظور حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کمتر شد. اما با شروع خلافت امیرالمؤمنین و التزام عملی ایشان به قرآن و سنت پیامبر، توجه به این امر نیز رنگی تازه به خود گرفت. مروری بر عملکرد امام در دوران کوتاه خلافت ایشان و مطالعة موردی جنگ جمل، بر پایة کهنترین متون تاریخی، براین امر گواه است. بر این اساس، پرسش پژوهش حاضر آن است که چه مستندات تاریخیای از نحوة عملکرد امام علی در وقایع پیرامون جنگ جمل وجود دارند که با بهرهگیری از آنها بتوان بر توجه آن حضرت به حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان با رویکردی صلحمحور صحه گذارد؟ نتیجة این پژوهش توصیفی - تحلیلی، آن است که ایشان با محوریت جلوگیری از ایجاد افتراق در جامعه، ضمن شفافسازی اوضاع برای مردم و فرستادن نمایندگانی نزد فتنهانگیزان، با رویکردی صلحطلب کوشیدند تا از منتهی شدن فتنه به جنگ جلوگیری نمایند. همانطورکه پس از اتمام نبرد، با پرهیز از خشونت و رفتار دینمحور با بازماندگان، عدممماشات در امور جامعة اسلامی (انتخاب حکمران) و نوشتن نامه و تشریح وقایع برای مردم کوفه و مدینه، در حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کوششی حداکثری داشتند.
صحابهنگاری که به طور جدی از قرن سوم هجری آغاز گشت، با ورود اسلام به سایر سرزمینهای اسلامی راه یافت؛ زیرا صحابهنگاران، اصحاب را واسطه میان پیامبر و امت و نیز آشنایان به سنت و سیره رسول خدا میپنداشتند. اما صحابهنگاریهایی که در مناطق مختلف تدوین شد، تحتتأثیر جریانات فکری ـ سیاسی، شکلهای مختلفی به خویش گرفت و علاوه بر کمیت و حجم، در محتوا و روایات این آثار، تأثیرات بسزایی برجای نهاد. این جریانات فکری ـ سیاسی، سبب گشت تا صحابهنگاران در پی حل، پاسخگویی و یا مقابله با این تفکرات، روایاتی را از اصحاب انعکاس دهند، که در جهت تأیید ایدئولوژی مورد توافق خویش و یا در راستای حاشیهرانی گفتمانهای نامطلوب جامعه باشد. پژوهش پیش روی، تلاش خواهد کرد تا شیوة بازیابی الاستیعاب در ترجمه خلفای نخستین را تحلیل کند تا نشان دهد که اگرچه این کتاب، به بازتاب همان روایات سدههای نخست هجری میپردازد، گزینش، چینش و چگونگی کاربرد واژگان آن در جهت طرد و یا برجستهسازی برخی از اصحاب شکل گرفته است تا به فرآیند سیاسی ـ مذهبی زمانه پاسخ قاطعی دهد و یا در جهت تأیید این فرآیندها و ایدئولوژیها حرکت نماید.
بی تردید آموزش یکی از رسالت های اصلی پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) است که قرآن نیز بدان تصریح کرده است. بر اساس بینش شیعی و وفق روایات ماثور نبوی این مسئولیت خطیر پس از پیامبر(ص) متوجه جانشینان به حق آن حضرت یعنی ائمه اطهار(ع) است. و امامان شیعه(ع) هرچند همگی انوار واحده و از نور واحدند و از این زاویه تفاوتی بین آنان نیست اما حضور در زمان خاص و یا مکان خاص موجب شده تا برخی بتوانند این رسالت خطیر را ادا نمایند و برخی دیگر به دلیل تنگناهای سیاسی با موانعی روبرو باشند. در این میان امام صادق(ع) بنا به دلایلی توانستند جوانب مختلف معارف قرآن کریم و سنت نبوی و سیره علوی را آموزش و نشر دهند و نظام جامعی را در بعد تعلیم و تربیت به بشریت ارائه کنند. از این رو در این نوشته عزم بر این است تا شیوه این امام همام در امر آموزش از خلال روایات صادره از آن حضرت استخراج و به نسل فراگیر علمی و آموزگارانشان عرضه گردد.