یكی از مهمترین و ملموس ترین ابعاد واقعه عاشورا بعد سوگوارانه این حادثه ازجمله، تكیه بر حضور و نقش برخی نوجوانان حاضر در كربلا مانند قاسم بن حسن (ع) است. حضور پررنگ عنصر عاطفه در گزارش واقعه كربلا مخصوصاُ در بخشی كه مربوط به كودكان و نوجوانان است، جلو ههای متفاوتی از این رویداد را باعث شده است. این تفاوت در مواردیبه حدی است كه گاه شكاف عمیقی میان واقعیت تاریخی و فهم مردمی ایجاد می كند. دراین مقاله، ضمن تحلیل متون تعزیه و با رویكردی تطبیقی، شهادت قاسم بن حسن (ع)در منابع تاریخی تا ( قرن پنجم) با متون تعزیه پس از انقلاب اسلامی، مطابقت داده شده است. نتایج این مطالعه مشخص كرد كه میان گزارش تاریخی و متون تعزیه تفاو تهای عمدهای وجوددارد كه می تواند بر شناخت و درك عمومی نسبت به وقایع، اثری در خور تأمل داشته باشد.
عاشورا، بهعنوان «زمان مقدس» و کربلا، در مقام «مکان مقدس»، یکی از محوریترین باورهای شیعی است و نقشی ممتاز در تشیع دارد. رویکردهای جدیدی همچون پدیدارشناسی، امکان تصویر جدیدی از این باور رایج شیعی برای انسان معاصر فراهم میآورد. میرچا الیاده با رویکردی پدیدارشناسانه در باب مبحث ادیان، بر این نظر است که غالب باورها و آیینهای ادیان بر محور «آفرینش» و «نوزایی آفرینش» قرار دارد. اگرچه آیینهای عاشورایی، بازسازی حادثه غمبار کربلاست، مقایسه و تطبیق آنها با آیینها و جشنهای نوزایی سایر ملل، نشان میدهد که مفهوم و کارکرد و ساختاری مشابه دارند. بر همین اساس، میتوان واقعه عاشورا را «آیین نوزایی شیعه» دانست. علاوه بر این، باورها و آیینهای عاشورایی فراتر از یک منطقه است. پیش از این، پرسشهایی از این دست، سکوت یا پاسخهایی سنتی در پی میآورد؛ حال آنکه میزان اقناع پاسخهای سنتی به چنین پرسشهایی خود مورد پرسش است. دست کم بخشی از جامعه، از رویکردهای جدید و علمی، استقبال میکنند. در این مقاله کوشش شدهاست با رویکردی جدید و برون دینی، آیینها و باورهای عاشورایی بازخوانی شود. هدف پاسخ به این پرسش است: آیا از طریق بازخوانی و تعامل با سایر فرهنگهای مشابه در باب آیین نوزایی، امکان ارائه تصویری قابل مفاهمه از عاشورا برای غیرشیعیان وجود دارد؟
پژوهش پیش رو، تلاشی است که در جهت معرفی مطالعه و تحقیق روشمند در تاریخ اسلام و فراتر رفتن از اکتفا به نقل و توصیف و کیفی تر نمودن پژوهش های تاریخی به عمل آمده است. نگارندگان بر این باورند که می توان داده ها و اطلاعات تاریخی را، هر چند سخت باشد، در قالب اعداد و ارقام درآورد و با استفاده از بومی سازی نظریات در علوم دیگر و مدد گرفتن از تکنیک های آماری، به نتایج قابل توجه و مفیدی در تاریخ دست یافت و به یکی از مهمترین اهداف مطالعه تاریخ که الگوگیری و پندآموزی است نائل آمد. استفاده از روش سنخ شناسی شخصیت ها در تاریخ، با معرفی یک نمونه کار، الگویی است که پژوهشگران در صدد معرفی آن می باشند. نمونه ارائه شده، پیرامون سنخ شناسی و تبیین جهت گیری سیاسی نخبگان شیعه امامیه، در دوران غیبت کبری تا سقوط خلافت بغداد است. به نظر می رسد نخبگان شیعه، نسبت به حاکمیت سیاسی، جهت گیری یکسانی نداشته اند. هفت گروه نخبه در صنوف مختلف شناسایی شدند و با توجه به متغیرها و شاخصه های آنان، چهار سنخ متفاوت از جهت گیری نخبگان شناسایی و در ارتباط با متغیرها، مورد آزمون قرار گرفتند. روش های آماری و تحلیل همبستگی، نتایج قابل توجهی را در جداول و نمودارهای مربوطه، نشان می دهند.
بعد از ظهور اسلام چگونگی مناسبات مسلمانان با اهل کتاب بر اساس نص صریح قرآن مشخص شد.اهل کتاب طبق آیهء 29سورهء توبه،میتوانستند در صورت تمایل،به دین خود وفادار مانده و در برابر زندگی در جامعه اسلامی مالیات سرانهای به نام جزیه بپردازند.پیامبر طبق آیه،روابط خود را با مسیحیان مشخص کرد.بعد از فتح مناطق مسیحینشین در عصر خلفای نخستین،بر تعداد مسیحیان ذمی در جامعه اسلامی افزوده شد.افزایش تعداد ذمیان در قلمرو اسلامی باعث شد تا مباحث جدیدی در مورد چگونگی مناسبات اجتماعی-سیاسی و دینی مسیحیان ذمی با مسلمانان مطرح شود،از اینرو، تدوین و اجرای احکام جدیدی درباره تعیین پایگاه اجتماعی-سیاسی و دینی ذمیان در جامعه اسلامی ضروری گردید.در این مقاله سعی شده است حقوق اجتماعی-سیاسی و دینی ذمیان در عصر خلفای نخستین بررسی شود.