حاکم نیشابوری از محدثان و رجالیان بزرگ اهل سنت است که در کتابهای خود روایات متعددی را در ارتباط با فضایل اهل بیت(ع) نقل نموده است. برخی از علمای اهل سنت وی را به تساهل در گردآوری احادیث و بررسی راویان متهم نمودهاند. بررسی دلایل احتمالی انتساب تساهل به حاکم از قبیل عدم تطابق روایات حاکم با شرایط شیخین؛ تصحیح احادیث ضعیف؛ ذکر فضائل اهل بیت(ع)؛ دیدگاه وی درباره معاویه؛ و تشیع وی حکایت از آن دارد که دو عامل ذکر فضایل اهل بیت(ع) و دیدگاه وی نسبت به معاویه موجب شده است تا برخی علمای اهل سنت به رغم پایبندی حاکم نیشابوری به مبانی اهل سنت در جرح و تعدیل راویان، وی را به تساهل و تسامح متهم نمایند. بررسی حدیث غدیر حکایت از آن دارد که اسناد این روایت توسط بزرگان اهل سنت تصحیح و حتی متواتر دانسته شده است، در حالی که نقل این حدیث از سوی حاکم، موجب متهم نمودن وی به تساهل شده است.
كتاب« بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار( ع)»، تأليف مرحوم علامه مجلسى، مولى محمد باقر بن محمد تقى( 1037- 1110)، است. اين كتاب كه به زبان عربى است، دائرة المعارف بزرگ حديث و از عمدهترين و گستردهترين جوامع حديثى شيعه است كه روايات كتب حديث را با تبويب و نظم نسبتا كاملى جمع نموده است و شامل كليه مباحث اسلامى از تفسير قرآن و تاريخ گرفته تا فقه و كلام و... مىباشد. ابتداى نوشتن بحار در سال 1070 بود و تا سال 1103 ادامه يافت. البته مجلدات بحار، به ترتيب، تأليف نگشت، بلكه كاملا متفرق آماده شدند؛ مثلا در سال 1077، جلد دوم بحار تمام شد و پس از آن، جلد پنجم و سپس، جلد يازدهم آماده گشت. جلد دهم، در سال 1079، به اتمام رسيد و پس از آن، جلد نهم كامل شده و جلد سوم نيز در سال 1080، به اتمام رسيد. آخرين مجلد بحار نيز جلد چهاردهم آن بود كه در سال 1103، كامل گشت. مرحوم مجلسى، پس از آموختن كتب روايى مشهور، به دنبال كتب و مراجع دور افتاده رفت. اين اصول، به خاطر بىاعتنايى به آنها و توجه زياد بزرگان به كتب مشهور از قبيل كتب اربعه و... مهجور مانده بودند و سالها كسى سراغ آنها را نمىگرفت. علامه كه اوضاع را چنين ديد، عدهاى را براى يافتن اين كتب به شهرها و كشورهاى مختلف اسلامى گسيل داشت و با همت و پشتكار او تعداد زيادى از اين كتب پيدا شد. علامه مجلسى، پس از مطالعه اين منابع مهم و پى بردن به ارزش آنها، نهايت سعى خويش را براى نسخهبردارى و تكثير اين كتب نمود؛ به همين جهت است كه هماكنون نسخههاى خطى فراوانى از كتب مختلف اسلامى از قرن 11 و 12 در دست است. علامه، شاگردان خود را نيز به اين كار تشويق مىكرد، بهطورى كه مثلا از سيد نعمت اللّه جزايرى كه از شاگردان مبرّز علامه مجلسى است، دهها كتاب موجود است كه به خط خويش آنها را استنساخ نموده است. علامه، مشكل مهمى در اين كتب يافت و آن تنوع فراوان عناوين كتابها و تنوع موضوعات بود، بهطورى كه گاهى يافتن مطلب و موضوع دلخواه در آنها كارى بسيار مشكل و خسته كننده مىشد. از سويى بيم آن مىرفت كه پس از چند سال يا چند دهه، دوباره گرد غربت بر اين كتب بنشيند و زحمات علامه و معاصرانش عقيم بماند و احتمالا تمام نسخههاى اين كتب نابود گردد. به خاطر اين مسائل بود كه علامه مجلسى كمر همت بست تا« بحار الأنوار» را تأليف نمايد و اين ميراث و گنجينه عظيم را براى هميشه جاودان سازد. از طرفى، علامه، همه چيز را در روايات و سنت نبوى و علوى مىديد، لذا با آنكه در علوم مختلف قدم برداشت و راههاى گوناگون علمى را سپرى نمود، دوباره به سراغ اهل بيت( ع) و سخنان آنان آمد. او خود، در مقدمه بحار چنين مىگويد: « من، در آغاز جوانى بر دانشآموزى در انواع علوم حريص بودم و مدتى از عمر خويش را در استفاده از اين دانشها سپرى كردم، ولى پس از انديشه در ثمرات اين علوم و تأمل در علم سودمند براى آخرت، دريافتم كه زلال علم تنها از سرچشمه وحى و روايات اهل بيت( ع) به دست مىآيد...» بدين سان علامه كه علوم عقلى و نقلى گوناگون عصر خويش را خوانده و در هر يك از آنها استادى توانمند بود، وجهه نظر خويش را معطوف به كلمات گهربار معصومين( ع) نمود و تمام تلاش خود را در حفظ و تعليم و تعلم آنها صرف كرد و با اين اقدام بىنظير، دهها هزار روايت ارزشمند را از خطر نابودى نجات داد.