بحث و سخن درباره اعتبار خبر موثق به دلیل فراوانی مصادیق آن در منابع حدیثی شیعه، از اهمیت به سزایی برخوردار است. در یک نگاه کلی، دانشمندان شیعه را می توان به دو گروه دسته بندی کرد: گروهی باور به اعتبار حدیث موثق دارند که این نظر خود دو دیدگاه را شامل می شود، برخی خبر موثق را به طور مطلق و بعضی دیگر تنها موثقاتی را که مشهور بدان ها عمل کرده اند، معتبر می دانند؛ گروه دیگر، مخالف دسته نخست، به دلیل عدم احراز شرایط ایمان و عدالت در راوی غیر امامی مذهب، برای حدیث موثق اعتباری باور ندارند. در این نوشتار، افزون بر اشاره به دیدگاه های مختلف و معتقدان هر یک، دلایل باورمندان عدم اعتبار خبر موثق، مورد بحث و مداقه قرار گرفته و در نهایت، به این نکته اشارت رفته است که اختلاف مذهبی نمی تواند دلیل مطلق بر بی اعتباری خبر موثق باشد.
برخی از علمای شیعه در راه قبول روایت و خبری که از رسول خدا و یا أئمۀ طاهرین به آنها میرسد، شیعی مذهب بودن راوی آن حدیث را شرط نمیدانند، بلکه برای ایشان وثوق به راوی کفایت میکند. مؤید این مطلب، تاریخ علمای شیعه است که به این موضوع از نظرگاههای مختلفی نگریستهاند تا جایی که گاه نظریات متضادی در باره توثیق و عدم توثیق راویان عامه بیان داشتهاند.این پژوهش در پی آن است که با روش کتابخانهای اسنادی و به شیوه توصیفی _ تحلیلی به واکاوی دیدگاههای علمای شیعه در باره اعتبار راویان اهل سنت از دوره متقدمین تا زمان معاصر بپردازد. با تأمل در کتب علمای متقدم توثیقات خاص و عامی در باره راویان عامی مذهب به دست میآید. در کتب علمای متأخر نیز به تبعیت از علمای متقدم، برای برخی از راویان عامه توثیقهای عام و خاص بیان شده است و آنها با شواهد و مدارکی به تحلیل مرویاتشان پرداخته، جهت صحت آنها را بیان نمودهاند. پژوهش حاضر با کنار هم گذاشتن جنبههای مختلف مبانی هر دو طیف علمای شیعه به جامعیتی از شواهد دست یافته است. در پایان نیز با بررسی برخی از مهمترین منابع رجالی و روایی شیعی، آماری از تعداد روایان موثق اهل سنت بیان کرده است.
ابومحمد حسنبنشعبة حرانی، محدث شیعی سدۀ چهارم هجری است که اطلاعات کمی دربارۀ وی وجود دارد. کهنترین منبعی که از وی نام برده به سدۀ دهم هجری بازمیگردد. آشنایی بیشتر عالمان شیعی با وی بیش از همه مرهون دستیابی وجادهای علامه مجلسی و شیخ حرعاملی به کتاب مشهور تحفالعقول اوست که به سبب تألیف همین اثر مورد تمجید عالمان متأخر امامی قرار گرفته است. در میان میراث مکتوب مذهب نصیریه علاوه بر این دو کتاب، چند اثر منسوب دیگر نیز از ابنشعبة در دست است: حقائقأسرارالدین، رسالة موضحة و مسائل. این آثار کاملا در فضای فکری نصیریه تألیف شده و به لحاظ سبک نگارش با تحف العقول فاصله دارند. در صورت اثبات درستی انتساب این آثار به ابن شعبة، بخش قابل توجهی از اطلاعات ما دربارۀ او اصلاح و حتی تکمیل میشود. این مقاله تلاش دارد تا با پیگیری شواهد مختلف، انتساب این آثار به ابن شعبة را بررسی نماید.
بسیاری از آثار باقیماندۀ نصیریه از سده های میانۀ حاوی نقل قول های فراوانی از میراث مفقود غلات کوفه اند که می توان بدان ها به مثابۀ منابعی واسطه در بازیابی محتوای آن میراث و به تبع شناخت بی واسطۀ تعالیم غلات تکیه کرد. کتاب الاظله یکی از همین میراث غالیان است که فقراتی از آن به واسطه چهار متن کهن نصیری در درسترس است. تعیین تاریخ حدودی تألیف این منابع واسطه می تواند در تاریخ گذاری کتاب الاظله و حتی شناسایی مؤلف آن راهگشا باشد. شواهد متنی موجود موید تالیف این منابع نصیری در سده های سوم و چهارم است که بدین ترتیب، می توان در تاریخ گذاری کتاب الاظله زمانی پیش از سده دوم و سوم را برآورد کرد. در منابع کتاب شناختی امامیه از سه مولف کتاب الاظله یاد شده است؛ احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی، عبدالرحمان بن کثیر هاشمی و دیگری ابوجعفر محمد بن سنان زاهری؛ مولفانی که دوره حیات آنها با بازه زمانی حدودی تالیف کتاب مورد بحث همخوانی دارد. بنا بر اسنادی که در منابع نصیری درباره کتاب الاظله در دست است، احتمال تعلق کتاب به محمد بن سنان بیش از دیگران است.