توجه به حواس انسان، به عنوان نقطه آغاز تفکر او، نقش مهمی در تعلیم و تربیت دارد؛ زیرا پایه تعلیم و تربیت بر شناخت است و شناخت را نمی توان منفک از حواس دانست. در این میان، دریافت های بصری به علت تفوق بر حواس دیگر در ارتقای کمی و کیفی یادگیری فرد موثر است. به دلیل آنکه حواس پرورش یافته انسان را در شکوفایی تفکر و توسعه شناخت از جهان توانمند می سازند و شناخت عمیق تر و اصیل تری را برای او مهیا می کنند، پی گیری این موضوع در متون اصیل اسلامی می تواند افق های تازه ای را پیش روی محققان تعلیم و تربیت قرار دهد. در این راستا، بیانات امیرالمومنین علی علیه السلام به عنوان منبع اصیل اسلامی بسیار راهگشاست. بررسی مسئله مذکور، ما را به ده منظر دلالت می دهد که می توانند به عنوان مدل های تقویت مشاهده در تعلیم و تربیت ارائه شوند. مدل های یاد شده در دو دسته کلی مشاهده در آیات طبیعی و مشاهده در روابط انسانی تبیین شده اند. علاوه بر آن، آثار و نتایج تربیتی ویژه ای که بر هر دسته مترتب می باشند نیز مورد اشاره قرار گرفته اند
با رحلت رسول خدا، توجه به رویکرد صلحمحورِ آن حضرت به منظور حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کمتر شد. اما با شروع خلافت امیرالمؤمنین و التزام عملی ایشان به قرآن و سنت پیامبر، توجه به این امر نیز رنگی تازه به خود گرفت. مروری بر عملکرد امام در دوران کوتاه خلافت ایشان و مطالعة موردی جنگ جمل، بر پایة کهنترین متون تاریخی، براین امر گواه است. بر این اساس، پرسش پژوهش حاضر آن است که چه مستندات تاریخیای از نحوة عملکرد امام علی در وقایع پیرامون جنگ جمل وجود دارند که با بهرهگیری از آنها بتوان بر توجه آن حضرت به حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان با رویکردی صلحمحور صحه گذارد؟ نتیجة این پژوهش توصیفی - تحلیلی، آن است که ایشان با محوریت جلوگیری از ایجاد افتراق در جامعه، ضمن شفافسازی اوضاع برای مردم و فرستادن نمایندگانی نزد فتنهانگیزان، با رویکردی صلحطلب کوشیدند تا از منتهی شدن فتنه به جنگ جلوگیری نمایند. همانطورکه پس از اتمام نبرد، با پرهیز از خشونت و رفتار دینمحور با بازماندگان، عدممماشات در امور جامعة اسلامی (انتخاب حکمران) و نوشتن نامه و تشریح وقایع برای مردم کوفه و مدینه، در حفظ انسجام جامعة اسلامی و اتحاد مسلمانان کوششی حداکثری داشتند.
صحابهنگاری که به طور جدی از قرن سوم هجری آغاز گشت، با ورود اسلام به سایر سرزمینهای اسلامی راه یافت؛ زیرا صحابهنگاران، اصحاب را واسطه میان پیامبر و امت و نیز آشنایان به سنت و سیره رسول خدا میپنداشتند. اما صحابهنگاریهایی که در مناطق مختلف تدوین شد، تحتتأثیر جریانات فکری ـ سیاسی، شکلهای مختلفی به خویش گرفت و علاوه بر کمیت و حجم، در محتوا و روایات این آثار، تأثیرات بسزایی برجای نهاد. این جریانات فکری ـ سیاسی، سبب گشت تا صحابهنگاران در پی حل، پاسخگویی و یا مقابله با این تفکرات، روایاتی را از اصحاب انعکاس دهند، که در جهت تأیید ایدئولوژی مورد توافق خویش و یا در راستای حاشیهرانی گفتمانهای نامطلوب جامعه باشد. پژوهش پیش روی، تلاش خواهد کرد تا شیوة بازیابی الاستیعاب در ترجمه خلفای نخستین را تحلیل کند تا نشان دهد که اگرچه این کتاب، به بازتاب همان روایات سدههای نخست هجری میپردازد، گزینش، چینش و چگونگی کاربرد واژگان آن در جهت طرد و یا برجستهسازی برخی از اصحاب شکل گرفته است تا به فرآیند سیاسی ـ مذهبی زمانه پاسخ قاطعی دهد و یا در جهت تأیید این فرآیندها و ایدئولوژیها حرکت نماید.
سیاست و تلاشهای امیرالمؤمنین( درخصوص زنان، بعد از رحلت پیامبر( بیش از هر چیز معطوف به مهار دامنة خرابیهایی شد که در نتیجة انحراف از ساختار نظام اجتماعی ترسیم شده و مطلوب رسول خدا ( به وجود آمده بود؛ ساختاری که برای هر یک از اعضای جامعه انسانی- بر اساس نقشه جامعی که از قرآن وام گرفته بود- گاهی در قالب و اشکالی به ظاهرجزئی، همچون تأکید بر بازگشت مسلمانان به احکامی نظیر نکاح و ارث- آنگونه که پیامبر( تعیین کرده بود- و یا ایجاد میدان و عرصه و فرصت، به زنان در زمینههای علمی، اجتماعی و سیاسی تجلی میکرد و گاهی بر بازداشتن برخی زنان از فعالیتهای اجتماعی مذموم و مخرب خلاصه میشد. پس از رحلت پیامبر (، که عصر تأویل قرآن نامیده شده است، در این روند مشکلاتی به وجود آمد و جایگاه و منزلت اجتماعی زنان، سیری قهقرایی پیمود. مطالعه و آسیبشناسی پدیده مذکور و نقد و بررسی متون تاریخی و قرآنی، میزان موفقیت علی ( را در اجرای سیاست نبوی، در رویکرد به مقوله زنان در دوران قبل و بعد ازحکومتشان مشخص مینماید.