سید محمدباقر شفتی گیلانی، از عالمان قرن سیزدهم و معاصر فتحعلیشاه و محمدشاه قاجار، موفق شد در برهۀ کوتاهی در شهر اصفهان حکومت غیررسمی شرعی پدید آورد. تصرف در وجوهات شرعی قدرت اقتصادی قابلملاحظهای برای شفتی به ارمغان آورده بود و این عامل باعث نگرانی حکومت مرکزی شده بود. مستمسک شفتی در این کنش سیاسی، به تأسی از استادش وحید بهبهانی، اعتقاد وی به نظریۀ نیابت عامۀ فقیه از امام غایب بود؛ بر اساس این نظریه، در زمان غیبت امام (ع)، فقیهان در برخی امور، از جمله قضاوت، جانشین و نایب امام (ع) هستند و باید به جای ایشان اموری را اجرا کنند. نظریۀ نیابت عامۀ فقیه از امام غایب از قرن پنجم هجری قمری به بعد تحولاتی داشت و مخصوصاً در دورۀ قاجار تکامل پیدا کرد. این جستار، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، نشان میدهد که دخالت شفتی در امور حکومتی مبتنیبر نظریۀ نیابت فقیه از امام زمان (ع) بوده و تفاوت وی، با دیگر فقیهان مکتب وحید بهبهانی، صرفاً در چگونگی تلقی وی از مشروعیت سلطنت بوده است. درواقع، به جز شفتی دیگر فقیهان شیعی آن دوران حرکتی برای برپایی حکومت انجام نداده بودند و سلطنت شاهان قاجار را مشروع میدانستند.
موضوع این تحقیق، ساختار اندیشه سیاسی علمای شیعه در اوخر سده دوازدهم هجری، با تکیه بر اندیشه شیخیوسف بحرانی و علامه وحید بهبهانی است. با توجه به اینکه رویکرد اخباری و اصولی در میان علمای شیعه از اواخر دوره صفویه باب بود، نظر علما درباره سیاست و حکومتهای وقت نیز با توجه به رویکردشان تفاوت داشت. از سویی دیگر، بیگانگی نهاد دین و دولت در حد فاصل سقوط صفویه تا قاجاریه (1135 - 1209 ق)، باعث مهاجرت علمای طراز اول به عتبات عالیات شد. در این میان، شیخیوسف بحرانی و علامه وحید بهبهانی به عنوان علمای برجسته و معلمان رویکرد اخباری و اصولی در مباحثه و مناظره با یکدیگر بودند که سرانجام به تثبیت و توسعه اندیشه سیاسی اصولی ختم شد. تا آن زمان علمای اخباری، حکومت فرد مؤمنی از میان مسلمانان را به شرط عدالت جایز میدانستند، اما با پیروزی اصولیها ولایت مطلقه فقیه جامعالشرایط تثبیت شد و حکومت میبایست مأذون و منصوب میبود. این تحقیق، به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای صورت گرفته است.
نظام حقوقی اسلام بنابر فقه مذاهب پنجگانه آن، امتیازهای مالی ویژهای را برای زوجه در نظر گرفته است که در مقایسه با نظامهای حقوقی غربی تقریبا منحصر به فرد میباشد.از جمله این امتیازها«مهریه»و«حق نفقه»میباشد.مهریه، هدیه و عطیه واجبی است که به زوجه تعلق میگیرد و اگرچه ذکر و تعیین آن در صحت عقد شرط نمیباشد ولی به مجرد عقد، حد اقل به مقدار مهر المثل به عهده زوج قرار میگیرد.حق نفقه زن عبارت است از آنکه مسئولیت تأمین کلیه مخارج زندگی زوجه اعم از خوراک و پوشاک ومسکن و غیره به عهده زوج میباشد و زن در تأمین هزینه زندگی خود و فرزندانش اگرچه توانایی مالی داشته باشد مسئولیتی ندارد.همچنین قوانین ویژهای برای کسانی که از پرداخت«مهریه»و یا«نفقه» خودداری کنند در نظر گرفته شده است.اگرچه تشریع این حقوق مالی در جای خود امتیازی برای زوجه به شمار میآید و منزلت وی را در خانواده استحکام میبخشد ولی در برخی موارد دیده میشود به لحاظ جانبداری از حقوق مرد، علیرغم وجود وظهور مستندات قرآنی و روایی، احکام فقهی و به تبع آن مواد قانون مدنی حقوق زنان را رعایت ننموده است.
سیره نگاری و شرح حال نویسی از همان قرون اولیه اسلام، به دلیل عشق و علاقه شورانگیز مسلمانان به پیامبر بزرگوار و اهل بیت(ع) بسیار رایج و متداول بوده است. اما راه برد خلفای اولیه در جلوگیری از تدوین حدیث و نیز فشارهای سیاسی حاکمان اموی و عباسی در جلوگیری از بیان فضایل و مناقب اهل بیت(ع) موجب گردیده تا بخش چشم گیری از سیره آن بزرگان در ابهام و تیرگی تاریخی باقی بماند. سیره فاطمه(س) به ویژه به دلایل بعضا ناگفتنی، بیشتر از دیگر معصومان مخفی و نامعلوم باقی مانده است. با این حال،اهمیت محوری آن بانو در تحولات تاریخی صدر اسلام، خاورشناسان را به تبیین شخصیت آن حضرت علاقه مند کرده است. در این میان، برخی از ایشان با گرایش های ضد اسلامی و مغرضانه و نیز به دلیل کاستی های منابع تاریخی، نتوانسته اند تصویر دقیق و کاملی از آن بانو ترسیم نمایند. برخی دیگر نیز که با رویکردی مثبت و ستایش گرانه شخصیت آن حضرت را تبیین کرده اند، تا حدودی سعی نموده اند ایشان را با شخصیت حضرت مریم در بین مسیحیان یکی جلوه دهند. به هر روی نورانیت وجود مقدس آن حضرت بیش و کم در برخی آثار خاورشناسان نمودار است.