نظام حقوقی اسلام بنابر فقه مذاهب پنجگانه آن، امتیازهای مالی ویژهای را برای زوجه در نظر گرفته است که در مقایسه با نظامهای حقوقی غربی تقریبا منحصر به فرد میباشد.از جمله این امتیازها«مهریه»و«حق نفقه»میباشد.مهریه، هدیه و عطیه واجبی است که به زوجه تعلق میگیرد و اگرچه ذکر و تعیین آن در صحت عقد شرط نمیباشد ولی به مجرد عقد، حد اقل به مقدار مهر المثل به عهده زوج قرار میگیرد.حق نفقه زن عبارت است از آنکه مسئولیت تأمین کلیه مخارج زندگی زوجه اعم از خوراک و پوشاک ومسکن و غیره به عهده زوج میباشد و زن در تأمین هزینه زندگی خود و فرزندانش اگرچه توانایی مالی داشته باشد مسئولیتی ندارد.همچنین قوانین ویژهای برای کسانی که از پرداخت«مهریه»و یا«نفقه» خودداری کنند در نظر گرفته شده است.اگرچه تشریع این حقوق مالی در جای خود امتیازی برای زوجه به شمار میآید و منزلت وی را در خانواده استحکام میبخشد ولی در برخی موارد دیده میشود به لحاظ جانبداری از حقوق مرد، علیرغم وجود وظهور مستندات قرآنی و روایی، احکام فقهی و به تبع آن مواد قانون مدنی حقوق زنان را رعایت ننموده است.
دوره فاطمیان از دورههای برجسته تاریخ اسلام است که با توجه به گستره زمانی و وسعت قلمرو حکومتی سزاوار تحقیقات جدی و جدید است. حکومت دویستسالهشان بر مصر و تأثیرگذاریشان بر تمدن اسلامی به خودی خود کافی است که آنها را شایسته چنین امعان نظری کند. تحقیق حاضر با هدف شناخت اقدامات عملی فاطمیان مصر در راستای کمک به ایجاد تمدن اسلامی انجام شده است. بدین منظور اقدامات عملی خلفای فاطمی، که از مظاهر تمدنساز محسوب میشود، نظیر مناسبات ایشان با قدرتهای همجوار، ساخت و ایجاد مراکز علمی و کتابخانهها، تشکیل کرسیهای علمی در قالب دارالحکمهها و دارالعلمها و فعالیتهای دیگر نظیر ترجمه و تألیف کتب بررسی شده است. پژوهش حاضر به روش توصیفیتحلیلی با استناد به منابع تاریخی و دست اول بر این نکته نیز تأکید میکند که فاطمیان در دوره حکومت بر مصر توانستند به دلیل اقتضائات سیاسیاجتماعی در جهت آرمانهای آزادیخواهانهشان و در راستای کمک به تمدنسازی مسلمانان سیاست تسامحگرایانهای را در پیش بگیرند. اتخاذ این رویکرد و سیاست تساهل و تسامح در برابر ادیان و مذاهب دیگر به میزان چشمگیری در شکلگیری تمدن اسلامی قرون سوم و چهارم، که از آن به دوران طلایی تمدن اسلامی یاد میشود، تأثیرگذار بوده و چون مناسبات این دولت با دولتهای همجوار و همزمان در این تأثیرگذاری و نقش آنان در شکوفایی فرهنگ و تمدن و رواداری مذهبی تأثیر داشته است، این محور نیز در آغاز نوشتار بررسی میشود.
«امام کاظم» (علیهالسلام) در ابتدای امامت، با چالشهایی روبه رو بوده اند که این چالشها موجب شده است تا اقدامات ایشان به عنوان قرینه فعلی علاوه بر دلایل نقلی مورد توجه باشد. اهداف اصلی تحقیق، چگونگی و دلایل امامت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و نیز اقدامات ایشان در اثبات این موضوع با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت است. سوال اصلی این تحقیق نیز بدین شرح است که «مهمترین اقدامات امام کاظم (علیهالسلام) در راستای اثبات امامت ایشان با توجه به چگونگی و دلایل امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت چیست؟» این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به این نتیجه دستیافت که برای انتخاب امام، شرایطی مانند «وصیت، علم خاص، ودایع و سن» بهعنوان ملاک تعیینشده که بنا به دلایل قدرمتیقن، مشخص میشود که امام کاظم (علیهالسلام) شرایط امامت را داشته است. علاوه بر احادیث و دلایل منقول در قبال امامت ایشان، مهمترین اقدامات ایشان که عبارت است از وارستگی مادی و سیاسی، شفافسازی در غصب حکومت شیعیان، مقابله علمی با جریانهای انحرافی و فرقههای مختلف شیعه، مناظره با خلفای عباسی و انتخاب رویکرد تقیه، گویای این است که طرز فکر امام کاظم (علیهالسلام) طرز فکر یک «ولی، امام و زعیم» امت است؛ زیرا از یکسو جامعه شیعیان را از طریق تقیه و وکالت مدیریت کرده و از طرفی، برای اثبات حقانیتشان از طرق مختلف مانند مناظره و شجاعت در بیان، تلاش نموده و ازنظر علمی و فرهنگی نیز با بزرگترین چالش زمان خود، مقابله نموده و خطمشی آگاهانهای را بنیانگذاری نمودهاند.
سید محمدباقر شفتی گیلانی، از عالمان قرن سیزدهم و معاصر فتحعلیشاه و محمدشاه قاجار، موفق شد در برهۀ کوتاهی در شهر اصفهان حکومت غیررسمی شرعی پدید آورد. تصرف در وجوهات شرعی قدرت اقتصادی قابلملاحظهای برای شفتی به ارمغان آورده بود و این عامل باعث نگرانی حکومت مرکزی شده بود. مستمسک شفتی در این کنش سیاسی، به تأسی از استادش وحید بهبهانی، اعتقاد وی به نظریۀ نیابت عامۀ فقیه از امام غایب بود؛ بر اساس این نظریه، در زمان غیبت امام (ع)، فقیهان در برخی امور، از جمله قضاوت، جانشین و نایب امام (ع) هستند و باید به جای ایشان اموری را اجرا کنند. نظریۀ نیابت عامۀ فقیه از امام غایب از قرن پنجم هجری قمری به بعد تحولاتی داشت و مخصوصاً در دورۀ قاجار تکامل پیدا کرد. این جستار، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، نشان میدهد که دخالت شفتی در امور حکومتی مبتنیبر نظریۀ نیابت فقیه از امام زمان (ع) بوده و تفاوت وی، با دیگر فقیهان مکتب وحید بهبهانی، صرفاً در چگونگی تلقی وی از مشروعیت سلطنت بوده است. درواقع، به جز شفتی دیگر فقیهان شیعی آن دوران حرکتی برای برپایی حکومت انجام نداده بودند و سلطنت شاهان قاجار را مشروع میدانستند.
سیره نگاری و شرح حال نویسی از همان قرون اولیه اسلام، به دلیل عشق و علاقه شورانگیز مسلمانان به پیامبر بزرگوار و اهل بیت(ع) بسیار رایج و متداول بوده است. اما راه برد خلفای اولیه در جلوگیری از تدوین حدیث و نیز فشارهای سیاسی حاکمان اموی و عباسی در جلوگیری از بیان فضایل و مناقب اهل بیت(ع) موجب گردیده تا بخش چشم گیری از سیره آن بزرگان در ابهام و تیرگی تاریخی باقی بماند. سیره فاطمه(س) به ویژه به دلایل بعضا ناگفتنی، بیشتر از دیگر معصومان مخفی و نامعلوم باقی مانده است. با این حال،اهمیت محوری آن بانو در تحولات تاریخی صدر اسلام، خاورشناسان را به تبیین شخصیت آن حضرت علاقه مند کرده است. در این میان، برخی از ایشان با گرایش های ضد اسلامی و مغرضانه و نیز به دلیل کاستی های منابع تاریخی، نتوانسته اند تصویر دقیق و کاملی از آن بانو ترسیم نمایند. برخی دیگر نیز که با رویکردی مثبت و ستایش گرانه شخصیت آن حضرت را تبیین کرده اند، تا حدودی سعی نموده اند ایشان را با شخصیت حضرت مریم در بین مسیحیان یکی جلوه دهند. به هر روی نورانیت وجود مقدس آن حضرت بیش و کم در برخی آثار خاورشناسان نمودار است.