کتاب «نگاهی به تاریخ تفکر امامیه از آغاز تا ظهور صفویه» در عین دارا بودن نکات مثبت و شایان تقدیر، دارای اشکالات و نکات قابل نقدی است که در این نوشتار، نمونههایی از آنها بررسی شده است؛ از جمله: نگرشی سطحی و روشنفکرمآبانه به تاریخ تشیع همراه با نوعی پیشداوری؛ برخی ادعاهای بدون دلیل و مدرک؛ ذکر برخی روایات شاذ و نادر در مقابل روایات مشهور، و احیانا ذکر سخنان مخالفان شیعه و دیدگاههای خلاف نظریة رایج شیعه. از دیگر اشکالات محتوایی این کتاب، تشکیک در وجود بعضی باورهای موجود شیعه در قرون اولیه ـ بهویژه قرن اول هجری ـ است. همچنین چنین وانمود شده که پیدایش تشیع منشای عرفی ـ و نه الهی ـ داشته است و اینگونه به ذهن میآید که اصولی همچون اعتقاد به نص، عصمت و تبرّی از دشمنان اهلبیت علیهم السلام دستکم در قرن اول نزد پیروان اهلبیت علیهم السلام مطرح نبوده است!
نیمه اول قرن هفتم هجری، عصری تعیینکننده در تکامل مکتب تشیع، محسوب میگردد. در این محدوده زمانی، تشیع امامیه، تحت تأثیر عوامل گوناگون، به یک جریان قدرتمند اجتماعی ـ فرهنگی در بغداد تبدیل گشت. در میان عوامل متعددی که در زمینهسازی برای رشد تشیع مؤثر بودند، یکی نیز وجود و فعالیت مدرسه مستنصریه است. مقاله حاضر، درصدد است تا با بهرهگیری از اندک دادههای موجود، به شیوه توصیفی ـ تحلیلی، به تبیین تأثیر مدرسه مستنصریه بر گسترش تشیع امامیه بپردازد. پژوهش حاضر، نشان میدهد که این مدرسه، با تبدیل نمودن منازعات مذهبی به مناظراتی مسالمت آمیز، فرصتی فراهم ساخت تا شیعیان امامیه، ضمن حضور در کادر اداری آن، به ترویج و تبلیغ عقاید و افکار خود بپردازند.