دو تن از راویان حدیث در قرن دوم هجری، عمرو بن خالد واسطی، معروف به «ابوخالد واسطی» و «عمرو بن ثابت بن هرمز» مشهور به «عمرو بن ابیالمقدام» دو تن از راویان حدیث در قرن دوم هجری اند. در بارۀ گرایش فکری این دو تن، بین رجالیان امامی اتفاق نظر وجود ندارد. مقالۀ حاضر میکوشد گرایش فکری این دو را با تکیه بر قراین تاریخی معلوم سازد. یکی از ملاکهای مهمی که به این منظور به کار گرفته میشود، توجه به محتوای اخباری است که از اینان نقل شده است. با به کار گیری این ملاک، نتیجه گرفته میشود که ابوخالد متعلق به فرقۀ جارودیه و ابن ابی المقدام، بر خلاف پدر بتریاش، به احتمال زیاد، امامی مذهب بوده است. پس از آن، مقاله نشان میدهد که در یکی از اخبارِ دال بر موضوع دوازده امام، نام عمرو بن خالد، به اشتباه، جایگزین نام عمرو بن ثابت شده است.
این مقاله در صدد نقد نظریه بوکلی درباره روایات دیدارهای امام صادق(ع) با منصور عباسی است. آقای بوکلی، نویسنده مقاله « ریخت شناسی و مفاد بعضی از روایات شیعه امامی » ، بخشی از روایات مربوط به مواجهه امام صادق(ع) و منصور عباسی را که غالبا مربوط به احضار امام به دربار منصور است مورد بررسی قرار داده است. بررسی او تنها مبتنی بر ساختار روایات است. نویسنده تلاش کرده است با این روش به منشا جعل این روایات دست یابد و دیدگاه شیعه امامی درباره ارتباط بین مذهب و قدرت سیاسی را نشان دهد. در مقاله پیش رو ضمن بررسی این روایات، روش آقای بوکلی و دستاوردهای او بررسی شده و نشان داده شده است که روش مبتنی بر ساختار تنها، فاقد کارآیی لازم است و به ویژه برای دستیابی به منشأ جعل یک روایت، شناخت راویان آن ضروری است. در این میان از پدیدههایی چون «تقطیع» و «نقل به معنا» در حدیث، در بررسی ساختار این روایات نباید غفلت نمود. از نظر مفهومی، این گروه از روایات به تنهایی برای بیان دیدگاه سیاسی شیعه کافی نیست.
کتاب بستان الناظرین فی معرفه ائمه الهادین اثر محمد یوسف بیکا که در سال 1119 - 1120 نوشته شده، شرح چهل حدیثی است که نویسنده ضمن آن سعی کرده است به مسائل مختلفی که به تشیع و اعتقادات صحیح او مربوط می شود، بپردازد. در واقع، می توان آن را اثری در معرفی شیعه و ویژگی های آن دانست. نویسنده در نوشتار پیش رو، با ارائه گزارشی از کتاب، محتوای آن را در بوته بررسی قرار داده است.
شیخیه یکی از جریان های نسبتاً جوان در تاریخ شیعة امامیه است.یکی از نظریّات منسوب به آنان، نظریة«رکن رابع ایمان» است که انشعابات شیخی در مورد آن نظر همسانی ندارند. یکی از وجوه اختلاف در شناسائی مبتکر این نظریه است. شیخ احمد احسائی، سیدکاظم رشتی و حاج محمد کریم خان کرمانی هریک با این عنوان مطرح شده اند. مقالة حاضر با ریشه یابی علل پدیداری اختلاف در این باب، چهار مؤلفه را در ساختار نظریه مشخص می کند: 1.ادبیات چهارگانة «خدا، پیامبر، امام، شیعه» 2. سلسله مراتب قرای ظاهره 3. تعدد یا وحدت صاحبان آن 4. نقش آنان در قبال سائرین با پیگیری این چهار مؤلفه در متون بزرگان جریان شیخیه و با توجه به شواهد تاریخی، مقالة حاضر نشان می دهد انتساب نظریة رکن رابع به محمد کریم خان کرمانی انتسابی ناصحیح است. پایه های اصلی این نظریه متکی به کلمات شیخ احسائی است اما به نظر می رسد نظریه پرداز اصلی آن سید کاظم رشتی باشد.
شیخ بهایی از عالمان نام آشنای دوره صفوی است. از جمله آثار وی رساله تحت عنوان اثبات وجود صاحب الزمان علیه السلام است که نسخه ای کامل از آن تاکنون در دسترس نبوده است. اخیرا نسخه ای خطی از این رساله در کتابخانه شخصی آیت الله هادی مدرس طهرانی (متوفای 1294 ق) یافت شده است. در این مقاله پس از اثبات صحت انتساب نسخه نویافته به شیخ، برای نخستین بار متن و ترجمه کامل آن ارائه می شود.