«الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» گفتمانی است متعلق به انقلاب اسلامی در دهه چهارم که درصدد جایگزینی با «گفتمان توسعه» است. اگر زیرساخت مهم گفتمان توسعه «جامعهشناسی سکولار» است، الگوی پیشرفت و نظامسازی اسلامی نیازمند دانشی اصیل ملهم از منابع و روش شیعی در موضوعشناسی اجتماعی است که البته، تأخیر و نیز موانعی جهت تحقق آن در شرایط فعلی به چشم میخورد. مقاله با این نگاه در سه بخش کلی، لوازم و مفردات و ماهیت جامعهشناسی مطلوب را بیان کرده و سپس در گذری بر تاریخ اجتماعی ایران ظرفیت شناخت و تبیین روابط اجتماعی از منظر عالمان دین، بررسی و در نهایت، موانعی که رفع آنها (در عین توانمندیهای متنی و منبعی) برای تأسیس جامعهشناسی از نوعی دیگر، لازم است معرفی و شرح شدهاند.
طرح مسئله توسعه فناوری در گرو شناخت فناوری از یک سو و شناخت جامعه از سوی دیگر است. بیشک شناخت جامعه در گرو شناخت افکار، عقاید و رویکردهای نخبگان آن جامعه است. این رویکردها قانونمندیهایی را در جامعه به وجود میآورد که میتواند دلایل موفقیت یا ناکامی دستیابی به فناوری و انتقال آن را مشخص کند. در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی رویکردهای متفاوتی نسبت به فناوری وجود داشته است. این تحقیق قصد دارد تا در چارچوب مطالعات جامعهشناختی توسعه و استفاده از روش کیفی نظریه بنیانی،[1] به نظریات علما و اندیشمندان حوزه علمیه قم در خصوص پیشرفت فناوریهای نوین دست یابد. بدین منظور برای گردآوری دادهها از تکنیکهایی مانند مصاحبه و بررسی اسناد و مدارک بهره گرفته شده است. براساس دادههای بهدست آمده چهار رویکرد نسبت به پیشرفت فناوریهای نوین در بین علمای حوزه علمیه قم وجود دارد. این چهار رهیافت کلی عبارتند از: 1. رویکرد ضرورت ابزاری و محدودیت فناوری؛ 2. رویکرد ضرورت ابزاری و آگاهیرسانی؛ 3. رویکرد تعریف نرمافزاری و بدبینانه؛ 4. رویکرد ابزار توسعه مهارت و معرفت علمی. این چهار رویکرد پس از تحلیل نهایی به دو رویکرد کلی خوشبینانه و بدبینانه به فناوری تحویل گردید. در پایان نیز رهیافت فناوری مناسب بهعنوان رهیافت مختار محقق بیان میشود.
در فرهنگ جوامع بشری به زن و جایگاه او همواره با افراط و تفریط نگریسته شده و ماحصل آن موجب گردیده است تا جامعه ای نا متعادل به وجود آید. در این میان، هر از گاهی با طرح های توسعه محور بر مبنای تحلیل و برنامه ریزی جنسیتی، سعی کرده اند وضعیت زنان را بدون توجه به طبیعت و فرهنگ جوامع تغییر دهند که در مرحله عمل ، نه تنها موفق نشده اند، بلکه با چالش های زیادی در زمینه زنان، بخصوص در جوامع غربی مواجه گردیده اند. اما تفکر شیعی به زن مطابق فطرت ، خلقت طبیعت و توانایی های واقعی او می نگرد و بستر خانواده را با محوریت زن، مهم ترین جایگاه می داند. او می تواند بهترین الگو در جامعه امروز جهانی باشد. در این زمینه توجه به فرهنگ جوامع و ارائه الگوی حقیقی اسلامی و طرح حقوق زنان از دیدگاه شرع ، می تواند زمینه و بستر لازم را برای رسیدن به کمال و نقطه مطلوب در جامعه فراهم آورد ؛ زیرا جامعه ای سعادتنمند است که زن و مرد با قرار گرفتن در جایگاه حقیقی خود و توجه به وظایف و مسئولیت های خویش، جامعه را به سوی کمال خلیفه اللهی شدن رهنمون شوند