در میراث مکتوب اسلامی، آثاری چند به تکنگاری درباره قبرستان بقیع و مدفونین در آن اختصاص یافته است که از آن جمله میتوان به کتاب الروضة المستطابة فیمن دُفن بالبقیع من الصحابة از مؤلفی ناشناس (نگاشته شده در 1175ق) اشاره کرد. اما نخستین و در عین حال مفصّلترین تکنگاری در این باره، کتابالروضة الفردوسیة والحضرة القدسیة اثر جمالالدین محمد بن احمد بن امین آقشهری (درگذشته 739ق) به شمار میآید.
در بررسی ناکامی فاطمیان در گسترش و تثبیت مذهب اسماعیلی در مغرب، تأثیر و نقش عوامل جغرافیایی، بهرغم اهمیت مورد توجه واقع نمیشود. پژوهش حاضر سعی دارد با عنایت به ارتباط وثیق میان پدیدهها و رویدادهای تاریخی با عوامل جغرافیایی(اعم از طبیعی، انسانی، مذهبی و سیاسی)، نقش و تأثیر این دسته از عوامل را در فراگیر نشدن مذهب اسماعیلی در مغرب عهد فاطمی مورد تبیین قرار دهد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که وسعت سرزمینی، موانع محیطی و جغرافیایی مغرب، همانطورکه مدتها از سیطره مسلمانان در دوره فتوح ممانعت به عمل آورد، تسلط فاطمیان بر شئون آن برای زمینه سازی جهت تثبیت مذهب اسماعیلی را هم ناممکن نمود. این در حالی بود که جغرافیای انسانی، مذهبی و نیز سیاسی مغرب در دوره پیشافاطمی به گونهای تثبیت شده بود که هر کدام از گروههای مذهبی سنی(مالکی و حنفی)، خوارج(صفری و اباضی) و نیز برخی گروههای شبه اسلامی مثل برغواطه قلمرو سرزمینی خاص خود را داشتند.علاوه بر این، فاطمیان با ناتوانی در ایجاد تقسیمات اداریـجغرافیایی مطلوب خود، نتوانستند اداره مناطق مختلف مغرب را تحت کنترل خود درآورند.از این رو، عوامل جغرافیایی نیزمیتوانند از جملۀ موانع اشاعه مذهب اسماعیلی در مغرب عهد فاطمی مورد توجه قرار گیرند.
هدف از نگارش اين مقاله، راهبرد و مواضع سياسى امام كاظم (ع) در مقابل خلفاى عباسى و اثبات حق زمامدارى ايشان در مقابل حاكمان وقت است. براى رسيدن به اين مهم، بر اساس روش توصيفى- تاريخى، در آغاز اصول كلى انديشه سياسى امامان شامل تربيت جامعه براى تشكيل حكومت دينى، اعتراض به حكومتهاى زمانه، كنارهگيرى مدبرانه و در مواردى همكارى با خلفاى زمان براى حفظ اصل اسلام، به عنوان پيشدرآمد خطمشى سياسى امام كاظم (ع)، تبيين مىشود. در ادامه، مواضع سياسى حضرت در برابر خلفاى عباسى، مانند موضع آشكار براى اثبات حق زمامدارى خود در احتجاج با حاكمان عباسى، توصيه شيعيان به قطع رابطه با حكومت و نفوذ دادن برخى از ياران در بدنه حاكميت طرح مىگردد. و سپس به سياستهاى ايشان در برابر فرقهها و گروههاى سياسى شيعى مانند رهبرى و نظارت مستقيم بر امور شيعيان، راهنمايى آنان از نظر عقيدتى- فكرى، سازماندهى برخى از گروههاى شيعه، نظارت مستقيم بر پيروان خود و بيدار كردن وجدان انقلابى امت، پرداخته مىشود تا آنجا كه اتخاذ اين مواضع، از دلايل زندانى شدن حضرت برشمرده شده است. در بخش نتيجه، بر اساس شواهد تاريخى، مجموعه اين سياستها، در جهت اثبات حق حاكميت امام معصوم و احياى نظريه امامت منصوص الهى ارزيابى مىگردد.