هدف: هدف از این پژوهش بررسی اسناد تاریخی و نقش دولت شیعی قطب شاهیان هند در تاریخ اسلامی هند است. روش/رویکرد پژوهش: در این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای و بررسی اسناد تاریخی در موضوع تاریخ اسلام و هند و نسخه های خطی دو مرکز مهم در هند سعی در پاسخ به سوالات پژوهش گردیده است. یافته ها و نتایج: یافته ها نشان می دهد که با ظهور و گسترش اسلام در هند، مسیر تایخ هند، دستخوش تحولات بنیادی شد. فتوحات سپاهیان مسلمان به هند و به دنبال آن مسافرت و مهاجرت عالمان و دانشمندان اسلامی به هند زمینه آشنایی هندیان با مبانی اسلامی را فراهم نمود و دین اسلام هم به عنوان یک قدرت نظامی و هم یک مذهب مترقی به هند راه یافت. از زمان سلطان قطب الدین ایبک در سال 602 ه / 1181م تا پایان کار بهادر شاه ظفر در سال 1274ه / 1853م حضور شیعیان و شخصیت های تاثیر گذار و برجسته شیعی بسیار چشمگیر است. امروز آثار به جا مانده از موقوفات شیعی دولت قطب شاهیان از اهمیت بالایی برخوردار است و جهانگردان و تاریخ نگاران که به هند عزیمت می کنند به شوق دیدار این اماکن موقوفه روی آوردند. برخی از این آثار موقوفه جزو آثار ملی از سوی دولت هند به حساب آمده است.
پس از انقراض حکومت بهمنیان در منطقه دکن، پنج حکومت به نامهای قطبشاهیان، عادلشاهیان، نظامشاهیان، عمادشاهیان و بریدشاهیان، جانشین آنها شدند که از این میان حکومت قطبشاهیان، نظامشاهیان و عادلشاهیان، شیعه را مذهب رسمی حکومت خود اعلام کردند. سلطانقلی قطبشاه حکومت قطبشاهیان را در سال ۹۱۸ قمری در گلکنده پایهگذاری کرد. حکام این سلسله، همواره با دربار صفویه شیعهمذهب روابط بسیار خوبی داشتند. حمایتهای بیدریغ فرمانروایان قطبشاهی، موجب شد تا ایرانیان زیادی به دکن مهاجرت نمایند. با ورود میرمحمد به گلکنده در سال ۹۸۹ قمری، دوره گسترش و شکوفایی فرهنگ ایرانی ـ شیعی در این منطقه آغاز گردید. علامه بهواسطه تقوا و هوش سیاسی خود، توانست به منصب پیشوایی نایل شود که بالاترین مقام در دربار قطبشاهی بعد از شاه بود. بناهایی که وی به سبک ایرانی در حیدرآباد و اطراف آن ساخت، موجبات گرایش مردم منطقه به فرهنگ ایرانی ـ شیعی را فراهم نمود. مراسم مذهبی شیعه بهویژه آیین عاشورا تحت تأثیر میرمؤمن، با شور و حال خاصی برگزار میشد و هنوز هم نشانههای این اثرگذاری در میان مردم هند دیده میشود. این پژوهش، با بررسی کتابخانهای و بر اساس روش توصیفی ـ تحلیلی، به نقش میرمؤمن استرآبادی در ترویج و گسترش فرهنگ ایرانی ـ شیعی در دکن میپردازد.
از جمله نتایج مهم تشکیل حکومتهای شیعی در جنوب هند رشد و بالندگی تشیع در آن سرزمین بود. در میان این حکومتها ،قطب شاهیان به دلیل نقش ارزنده ای که در تقویت و احیای تشیع در این ناحیه ایفا کردند از جایگاه ویژه ای برخوردارند سلاطین این سلسله پس از رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع در قلمرو خود علاوه بر حمایت از مهاجرت فرهیختگان شیعی با اعلان و اجرای شعایر شیعی و تاسیس بناهای مذهبی قدمهای ارزندهای در ترویج تشیع در این ناحیه برداشتند.یکی از تاثیرگذارترین مراسم مذهبی این دوره برگزاری مراسم محرم و ساخت بناهایی به عنوان عاشوراخانه بود.انجام مراسم مذهبی تشیع بویژه انجام مراسم عاشورا وساخت عاشورا خانه ها علاوه بر تسهیل تماس و آشنایی مردم بومی هند با اسلام و تشیع و تسریع گرایش آنها به این مذهب ،ثمرات فرهنگی و اجتماعی بسیاری نیز به همراه داشت.اگرچه با تصرف قلمرو قطب شاهیان توسط اورنگ زیب گورکانی (1098ه.ق)و اسارت ابوالحسن، آخرین حکمران قطب شاهی، سلسله قطب شاهیان منقرض شد اما روند گسترش تشیع نه تنها در ناحیه دکن متوقف نشد بلکه در شمال هند نیز رو به گسترش نهاد و اینبار نهادهایی تحت عنوان امامباره ها مجری کارکرد عاشوراخانه ها شدند.در این مقاله سعی بر آن است که با استفاده از منابع مرتبط، ضمن نگاهی به جریان تشیع دردوره قطب شاهیاندر ناحیه دکن به بررسی تاثیر برگزاری مراسم محرم و کارکردعاشوراخانه ها در این دوره و سپس تحول این نهاد در شمال هند به امام باره ها پرداخته شود.
سرزمین دوردست مغرب، از آغاز گسترش اسلام تا قرن چهارم قمری، پذیرای دولتهای اسلامی از جمله: ادریسیان (172ـ372ق)، خوارج بنیمدرار (155ـ352ق) و خوارج بنیرستم (160ـ296ق) بوده است. تقارن زمانی و همعصری میان دولتهای یادشده، به نزدیکی در روابط میان آنها انجامید. در خلال همعصری این دول، گونهای از مناسبات و رفتار سیاسی در دو بعد مسالمتآمیز و خشونتآمیز در حوزههای مذهبی، سیاسی و اقتصادی شکل گرفت. نظر به اینکه دولت شیعی ادریسیان با دولتهای خوارج همعصر بود، رفتار سیاسی این دولت برای تشکیل حکومت و حفظ منافع آن، در فضا و مکانی که سابقه تشکیل دولت شیعی نبوده، تأمل برانگیز است. این پژوهش، سعی دارد تا عوامل مؤثر بر رفتار سیاسی دولت شیعی ادریسیان را با دولتهای خوارج بنیمدرار و بنیرستم، با روش تاریخی متکی بر توصیف و تحلیل، بررسی نماید و در کنار آن، به پیامد رفتار سیاسی این دولت بپردازد. برای این منظور، در این پژوهش برای بازشناسی رفتار سیاسی ادریسیان، به مبحث قدرت و منافع حکومتها، بر اساس آرای نظری مکتب کثرتگرایان پرداخته میشود.
فیلسوف اسماعیلی،حجت العراقین،حمید الدین کرمانی(م.411 ق)در تکوین،و تکمیل آرای فلسفی اسماعیلیه و تشریح مبانی فکری-کلامی فاطمیان نقش مؤثری بر عهده داشت.طرح مجدد تئوری امامت ائمه فاطمی و پیوند جایگاه علوی و تجسم مراتب دنیوی امام با مراتب خلقت و هستی،از شاخصههای بارز تفکرات علمی اوست.دغدغه این پژوهش،پاسخ به این پرسش اساسی است که سازوکار حمید الدین در تئوریزه کردن مفهوم امامت و بازاندیشی اصول فکری اسماعیلیه کداماند؟فرضیه مرکبی که در پاسخ به این دو پرسش مطرح است آنکه:حمید الدین با ارائه طرحوارهای تلفیقی و تطبیقی(علوی و سفلی) که رویکردی تأویلی،اساسی عقلانی و ماهیتی فلسفی داشت،به بازاندیشی اصول فکری اسماعیلیه پرداخت و طرح سازمانیافته مبانی کلامی اسماعیلیه را با محوریت امام فاطمی ارائه داد.