نگارندگان این مقاله در تلاشاند تا نکات مشابه را در دو نظام اسلام و مسیحیت مجزا از هم مورد بررسی قرار دهند و معتقدند که این مقایسه ممکن است باعث شود تا این دو نظام بیشتر به هم توجه کنند و بهتر همدیگر را درک کنند. تحلیلهای مقایسهای میان این دو نظام دینی نشان میدهد که زمینههای متشابهی را در عقاید رایج در این دو دین متفاوت، میتوان یافت. این نوع از تحلیل به ما کمک میکند تا از مسائلی که در مورد آنها آگاهی کامل داریم، نسبت به مسائلی که در مورد آنها اطلاع کافی نداریم، اطلاع کامل بدست آوریم و در این روند میتوانیم، رهیافتهای نظری و ادراکی خود را به این زمینهها و مسائل مشترک بهبود بخشیم. در واقع نوع بحث این مقاله بیشتر سیاسی و اجتماعی است تا عقیدتی.