در سنت عرفانی ابنعربی، بعد از وحدت وجود، مؤلفۀ محوریای با عنوان «انسان کامل» مطرح است. برخی شارحان نیز «انسان کامل» و «توحید» را دو مسألۀ اساسی عرفان نظری دانستهاند. ولایت، مقام خلیفةاللّهی، تصرّف در عالم و سریان در آن، خزانهدار اسرار الاهی و آینۀ دانایی و شاهیِ حق، پارهای از ویژگیهای انسان کامل است. بنابراین مؤلفۀ انسان کامل، همانند مفهوم «قیّم کتابِ» سهروردی، همان اوصاف امام در احادیث شیعی را دارد و مخاطب شیعی، آن را به مصداق «امام» بسیار نزدیک مییابد. ایدۀ انسان کامل در منظومۀ فکری فیض کاشانی به عنوان متفکری شیعی سبب شده او به آن دسته از روایاتی که در میان اندیشمندان شیعی بهویژه متکلمان، کمتر مورد توجه قرار گرفته، التفات دوباره و جدّی کرده است؛ و با استمداد از ایدۀ یادشده، به کشف دلالتهای پنهان آیات و روایات و یا تثبیت دلالتهای آشکار آنها بپردازد. در این جستار، نقش التفاتی انسان کامل در امامت مطرح شده است و بر اساس آثار فیض کاشانی و نیز در پرتو ایدۀ انسان کامل، از چگونگی کشف دلالتهای پنهان روایات در باب جایگاه وجودی امام و تثبیت دلالتهای آشکار آن بحث میشود.
در میان جوامع حدیثی شیعه، بحار الأنوار به دلیل جامعیتِ بیشترِ موضوعات، منابع و احادیث آن و حضور علمی مؤلفش، علامه محمد باقر مجلسی، اهمیت بیشتری یافته است. مطالعه بحار الأنوار و توضیحات علامه مجلسی بیانگر رفتار گزینشی وی در مواجهه با مصادر و احادیث است. وی به پیروی از دانشوران حدیث محورِ پیش از خود، در اعتبار سنجی احادیث به قراین متنی بیش از قراین سندی ارج مینهاده است.این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی بر مجلد هفتم بحار الأنوار، احادیث ناظر بر امامت، نشان میدهد که علامه مجلسی علاوه بر متنمحوری، در انتخاب احادیث، بیشتر از منابع اصیل و متقدم شیعه و دارای احادیث مسند، بهره میبرده است. روش وی در بیشتر موارد، استفادۀ مجموعهای از احادیث یک باب از منبع خاصّ به منظور تکمیل خانواده حدیث در یک موضوع بوده است، ولی دلیل ترجیح یک مصدر بر منبع دیگر در برخی موارد مشخّص نیست.
در تاریخ مذاهب اسلامی، شیعه امامیه به مسلمانان دوازده امامی معروف و مشهور بوده اند و وجه تسمیه آن نیز اعتقاد به دوازده امام پا از حضرت محمد(ص) می باشد که با تصریح و وصیت آشکار به عنوان اوصیای پا از ایشان معرفی شده اند. این خصوصیت و اعتقاد به دوازده امام و وصی، چنان با تارو پود شیعیان دوازده امامی عجین شده است که حتی مخالفین آن ها از فرقه های مختل شیعی و اهل سنت در کت خود بدان اشاره نموده اند و عنوان خاص برای اکثریت شیعیان گردیده است. در گذشته و کنون فرقه هایی یافت گردیده و می شود که با تمسک به برخی گزاره های متشابه، ادعای افزون بودن عدد ائمه به سیزده یا بیشتر را نموده اند. این دسته ازمدعیان تلاش دارند تا عدد دوازده در روایات شیعی و اهل سنت را حصر اضافی دانسته و با تمسک به برخی از روایات متشابه، تعداد اوصیای حضرت رسول (ص)را بیش از دوازده نفر بدانند. ضرورت پاسخ به این دیدگاه و عدم جمع آوری تمام قرائن روایی در نگاشته های پیشین، انگیزه این پژوهش بوده است و در این پژوهش تلاش نموده ایم تا با بهره گیری از قرائن روایی اثبات نماییم که تعداد ائمه به صورت حصر حقیقی بیان گر عدد دوازده بوده و این دیدگاه علاوه بر تایید روایی، متکی بر اجماع شیعه نیز می باشد. روش بحث توصیفی _ تحلیلی بوده ونگاهی منتقدانه به جریان های انحرافی دارد.
وقتی حق حکومت ائمه(، غصب شد، امامان برای انجام رسالت خویش به تأسیس نهاد وکالت اقدام کردند. این نهاد از چهار حلقه تشکیلاتی ترکیب یافته بود (باب، وکیل ناحیه، وکیل کارگزار و وکیل سیار)، هر کدام از این حلقهها رسالتها و وظایفی داشتند که مهمترین آنها عبارتاند از: 1. تقویت و محافظت نهاد: باب و وکلای ناحیه به جای امام مرجع مراجعات وکلای کارگزار و سیار قرار میگرفتند و از وجود رهبر نهاد پاسداری میکردند، چنانکه وکلای کارگزار و سیار به صورت حلقه اتصال میان مردم و باب و وکلای ناحیه به تثبیت و معرفی باب و وکلای ناحیه برای مردم میپرداختند و با ایجاد چتر محافظتی از حلقههای بالایی نهاد محافظت میکردند.2. اداره امور و خدمت رسانی به شیعیان: وکلای کارگزار وجوهات نقدی و مالی شیعیان را دریافت و به حلقههای بالاتر و گاهی به نیازمندان شیعه میرسانیدند و این نقل و انتقال با بهرهگیری از راهکارها و ابزار غیر عادی صورت میگرفت تا دستگاه حکومت عباسی متوجه نشود.3. بیشتر وکلای نهاد اهل دانش و تقوا بودند؛ از همین روی یکی از رسالتهای مهم آنان آموزش و راهنمایی شیعیان دور دست و مبارزه با بدعتها و انحرافات بود.4. پس از عصر امام صادق( به تعداد و مناطق شیعهنشین افزوده شد و این امر نیازمند یک هماهنگی و ارتباط بود و چون ائمه( در حصار و محدودیت به سر میبردند، رسالت نهاد وکالت جهت ایجاد هماهنگی و ارتباط اهمیت پیدا میکرد.5. ائمه( هیچ گاه از مبارزه علیه حکومتهای غاصب و به دست آوردن حق خود عقب نشینی نکردند و در عصر خفقان و سختگیری این راه را تا حدودی از مسیر نهاد وکالت دنبال کردند.