در بیان نقش امام محمد باقر(ع) در القاء تعالیم تشیع و از جمله مسئله «امامت»، به «تاسیسی» یا «تبیینی» بودن این نقش اشاره شده است. از سویی دیگر، برخی شبهه «تکامل تدریجی مذهب تشیع» را طرح کرده اند. «تفکیک بین مفهوم و اندیشه» در تحلیل تاریخ تشیع، «توجه به حساسیت مسئله امامت» و«تکامل فهم مخاطبان»، از جمله مواردی است که عدم توجه به آن ها موجب این شبهه شده است. «مفهوم» را در قالبی بشری و اندیشه را در ساحتی قدسی معرفی می کنیم و بر آنیم تا نظریه تدریج را متوجه «مفهوم» و اصرار بر اصالت را متوجه «اندیشه» و در نهایت، آسیب را ناشی از خلط این دو بدانیم. اساسا نه مفهوم امامت و ولایت از آن مفاهیم چندان ساده ای است که توانسته باشد در قالب الفاظ و متون تاریخی، هویت یابد و نه هر تاریخ نگاری می توانسته حقایق مربوط به امامت را در تاریخ خود ثبت کند. نتیجه آنکه نقش امام باقر(ع)، در قالب کارکردی تبیینی قرار می گیرد؛ اگر چه نوع واکنش محافل مخالف امام، کارکردی تمایزساز برای آن حضرت ایجاد کرده بود.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
«امام کاظم» (علیهالسلام) در ابتدای امامت، با چالشهایی روبه رو بوده اند که این چالشها موجب شده است تا اقدامات ایشان به عنوان قرینه فعلی علاوه بر دلایل نقلی مورد توجه باشد. اهداف اصلی تحقیق، چگونگی و دلایل امامت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) و نیز اقدامات ایشان در اثبات این موضوع با استفاده از منابع شیعه و اهل سنت است. سوال اصلی این تحقیق نیز بدین شرح است که «مهمترین اقدامات امام کاظم (علیهالسلام) در راستای اثبات امامت ایشان با توجه به چگونگی و دلایل امامت ایشان در منابع شیعه و اهل سنت چیست؟» این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به این نتیجه دستیافت که برای انتخاب امام، شرایطی مانند «وصیت، علم خاص، ودایع و سن» بهعنوان ملاک تعیینشده که بنا به دلایل قدرمتیقن، مشخص میشود که امام کاظم (علیهالسلام) شرایط امامت را داشته است. علاوه بر احادیث و دلایل منقول در قبال امامت ایشان، مهمترین اقدامات ایشان که عبارت است از وارستگی مادی و سیاسی، شفافسازی در غصب حکومت شیعیان، مقابله علمی با جریانهای انحرافی و فرقههای مختلف شیعه، مناظره با خلفای عباسی و انتخاب رویکرد تقیه، گویای این است که طرز فکر امام کاظم (علیهالسلام) طرز فکر یک «ولی، امام و زعیم» امت است؛ زیرا از یکسو جامعه شیعیان را از طریق تقیه و وکالت مدیریت کرده و از طرفی، برای اثبات حقانیتشان از طرق مختلف مانند مناظره و شجاعت در بیان، تلاش نموده و ازنظر علمی و فرهنگی نیز با بزرگترین چالش زمان خود، مقابله نموده و خطمشی آگاهانهای را بنیانگذاری نمودهاند.
تبیین تاریخی مسئله امامت شیعی و پرداختن به چالش های فراروی، موضوع این مقاله است. برای رسیدن به این منظور ابتدا جایگاه امامت در اندیشه شیعی و سپس این نظریه که امامت در اندیشه شیعی دچار تطور شده است، طرح می شود. در ارزیابی این نظریه، با توجه به تفکیکی که بین مفهوم امامت و اندیشه امامت کرده ایم، آسیبی که از ناحیه خلط اندیشه و مفهوم متوجه بحث شده، روشن گشته است. در ادامه به حساسیت مسئله امامت و ناتوانی تحلیل های صرف تاریخی و همچنین عدم توجه به ظرفیت های سیاسی اجتماعی طرح مسئله امامت، به عنوان آسیب های دیگری در این حوزه اشاره می شود و سرانجام با توجه به نقدهای صورت گرفته، تبیین قاعده مندی از تاریخچه امامت صورت می گیرد و فهم و برداشت مسلمانان اولیه از این اصل مورد توجه قرار می گیرد.
دراين مقاله روايات موسوم به روايات تحريف از زاويه تاثير جريان هاي فکري غاليانه، مورد بررسي قرارمي گيرند. در ابتدا، مراد از روايات تحريف بيان گرديده، تعريفي از غلو و غاليان ارائه مي شود. در ادامه حضور آسيب زاي اين طيف فکري در جريان هاي علمي حديثي نشان داده مي شود و آن گاه، اين حضور در مورد اسناد روايات تحريف، موشکافي خواهد شد. نتيجه اين دقت سندي، استخراج اسامي سيزده نفر از راويان متهم به غلو از زنجيره اسناد اين روايات است . در تقويت نتايج به دست آمده به موضوع شناسي اين روايات مي پردازيم و نشان مي دهيم که طيف وسيعي از اين روايات با عقايد غاليانه همخواني دارد. همچنين انگيزه هاي غاليان از حضور در اين حوزه ها و رويکردهاي متفاوتي را که در اين ارتباط استخدام کرده اند ارزيابي خواهيم کرد.