مقاله حاضر که برای بیان تقریر فیض کاشانی از اعتقادات امامیه نگاشته شده است، نخست زندگانی علمی فیض کاشانی را بررسی میکند و به تنوع گرایشهای فکری وی اشاره میکند. فیض از جمله عالمانی است که فلسفه، تصوف و علم کلام را تخطئه کرده، و برای عرضة اعتقادات، نقل از معصوم را کافی میداند. وی با ادعای بینیازی از کلام متکلمان، اقدام به تألیف کتابهای اعتقادی نموده است. در مقاله حاضر در عین توضیح این موضعگیری منفی فیض در قبال فلسفه، تصوف و کلام، پایبندی عملی او به این موضع نفی شده است. بخش اصلی مقاله حاضر به بیان دیدگاههای اعتقادی فیض اختصاص دارد که بر محور کتاب انوار الحکمه وی صورت گرفته است. اهمیت انوار الحکمه همانطور که در مقاله بررسی شده در این است که این کتاب تمام گرایشهای او اعم از فلسفی، عرفانی، کلامی و حدیثی را به نمایش درمیآورد. بهرغم آنکه تمام این گرایشها در انوار الحکمه نمود یافته است، وی در این کتاب اعتقادات را نه در قالب ساختار مرسوم کلامی، بلکه در قالبی خاص بیان میدارد که بهطور مستقیم از آیات قرآن گرفته شده است.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
آراء رو به گسترش جریانهای فکری رقیب و معاصر با شیخ مفید(م.۴۱۳) درخصوص افضلیت امام، بخشی از دلایل نگارش کتاب الارشاد توسط این متکلم برجسته امامی میباشد. در این زمان برخی از گفتمانها با وجود باور به تفضیل علی(ع)، با صدور جواز امامت مفضول، بر مشروعیت خلافت متقدمین تاکید داشتند. برخی دیگر نیز علیرغم همسویی با امامیه در لزوم افضلیت امام- از مباحث امامت عامه- با باور به انطباق فضیلت خلفا بر ترتیب تاریخی خلافت آنان، بر عدم تفضیل و تقدیم حضرت علی(ع) رأی میدادند. در چنین فضایی مفید کتاب الارشاد را با تکیه بر آراء کلامی خویش در مسأله امامت همچون اثبات لزوم افضلیت امام و تفضیل علی(ع)، بهرهگیری از استنادات تاریخی و گاه آراء گفتمانهای رقیب، به رشته تحریر درآورد تا به حفظ هویت گفتمان امامی بپردازد. از اینرو شناسایی شاخصههای متکی بر مؤلفه افضلیت امام که شیخ در الارشاد در جهت اثبات تفضیل و تقدیم علی(ع) و طرد مشروعیت خلافت متقدمین از آنها بهره بردهاست، دغدغه اصلی این پژوهش را شکل میدهد. نتیجه این پژوهش توصیفی-تحلیلی نشان میدهد که شیخ با به کارگیری شاخصههایی چون برجستهسازی جایگاه و اعمال امام، طرد جایگاه و اعمال متقدمین به ویژه شیخین و طرد عملکرد صحابه در انتخاب افضل یا اصلح به این مهم پرداختهاست.
بحث از ماهیت عقل، و نقش و جایگاه آن در فهم و تنسیق عقاید و نیز نسبت عقل با وحی و سنت نبوی از مهمترین مسائل کلامی است، از دیرباز تا کنون، که دو دیدگاه عقلگرایی و نصگرایی را در بین عالمان دینی به وجود آورده است. در این میان، اندیشة فیض کاشانی همواره با ابهام همراه بوده است. عدهای با تکیه بر برخی کتابهای او، همچون عینالیقین، انوارالحکمه و اصول المعارف، که همسو با عقلگرایی به نگارش درآمدهاند او را عقلگرا معرفی نموده، عدهای دیگر با تکیه بر برخی دیگر از کتابهای او، همچون المعارف، وافی، شافی و نوادرالاخبار، که همسو با نصگرایی است او را نصگرا معرفی میکنند. تحقیق حاضر با عنایت به تمام آثار به جا مانده از این اندیشمند قرن یازدهم عقلگرایی او را در حوزة عقاید به اثبات میرساند.