نگاشتههای شیخ صدوق بویژه من لایحضره الفقیه، علل الشرایع و عیون الاخبار الرضا(ع) به فزونی حاوی نقل فضل بن شاذان نیشابوری از امام رضا(ع) است. از سدههای گذشته تاکنون، پژوهشیان علوم اسلامی، بویژه فقیهان با دلمشغولی وافر و اقبال گسترده، به آن اخبار استدلال جسته و در بسیاری از ابواب فقهی، دستمایه اجتهاد خویش قرار دادهاند. در سیصد و پنجاه حدیث و سائل الشیعه، از منابع بنیادین استنباط و اجتهاد، نقل ابن شاذان از آن حضرت به قلم آمده است. حدیث پژوه معاصر محمد باقر بهبودی با استناد به رجال کشی و طوسی فضل را متولد پس از شهادت آن حضرت معرفی کرده و از این رهگذر آن روایات را فاقد اعتبار، قلمداد نموده است. نویسنده این مقاله با کند و کاو در آن دو کتاب رجالی و لحاظ کردن پارهای قراین تاریخی و بررسی برخی از اساتید و شاگردان فضل به رهیافتی متقابل رسیده و وی را متولد حدود سال یکصد و هشتاد هجری و پیشتر از آن میداند که در نتیجه میتواند از آن حضرت به روایت بپردازد.
چگونگی ورود و سپس اقامت علی بن موسی الرضا در مرو، پایتخت خلافت اسلامی در دوران خلافت مأمون عباسی، موجب طرح فرضیههای مختلف بهویژه با محوریت برخی شخصیتهای مهم آن دوران است. فضل بن سهل ملقب به ذوالریاستین در جریان ولایتعهدی و دیگر موضوعهای مهم مرتبط با امام، گاه با تحلیلهای متفاوت و حتی متضاد مواجه شده است. چنین به نظر میرسد برای دستیابی به درکی جامع و منطقی از مسائل مربوط به آن حضرت با مأمون و دربارش، ضرورت دارد افکار و اقدامات ذوالریاستین در مورد امام به دقت بررسی گردد. این پژوهش تلاش دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش پژوهش تاریخی، نقش این وزیر مقتدر را در چگونگی رابطه مأمون با امام رضا بررسی کند. یافتههای پژوهش، گویای نفوذ فوقالعاده ذوالریاستین بر مأمون است، با این حال وی در ارتباط با امام بیشتر متأثر از مأمون بود و کوشید با نزدیک ساختن افکار و تصمیمگیری خود به خلیفه، موقعیت خودش را تحکیم نماید. فضل با وجود داشتن اقتدار، نتوانست بر آن حضرت تسلط یابد، در عین حال شواهد متقنی نیز بر ارادت او نسبت به امام وجود ندارد.
بررسی کنشهای رخ داده در برخی دورههای تاریخی به دلیل حساسیت آن دوره و جایگاه ویژه کنشگران دارای اهمیت است؛ زیرا میتواند الگوی مفیدی برای فهم رویدادها و ژرفا یافتن درک عمومی باشد. در این مقاله، کنشهای متظاهرانه مامون در مواجهه با امام رضا (ع) در دوران خلافت با استفاده از ظرفیتهای تحلیل گفتمان لاکلا و موفه با تاکید بر دو مفهوم اصلی زنجیره همارزی و حاشیهرانی تبیین میشود. نتایج تحقیق نشان میدهد، مامون در دورههای مختلف به تناسب موقعیت از راهکارهای همارزی مانند تظاهر به تشیع، دعوت امام (ع) به مرو، پیشنهاد ولایتعهدی، باورداشت آخرالزمانی، بهکارگیری نمادهای شیعی و تطمیع استفاده کرده است. همچنین، راهکارهای حاشیهرانی مانند مهندسی روابط اجتماعی، کتمان فضایل، تضعیف جایگاه اجتماعی، تضعیف جایگاه علمی، ترور شخصیت، حصر ارتباطی، زندان، حصر خانگی، حذف فیزیکی و شهادت بهره گرفته است. روش مواجهه مامون با امام (ع) را میتوان به سه دوران بحرانی ابتدای حکومت، تثبیت حکومت و حصر فرهنگی- ارتباطی امام (ع) تقسیم کرد. با این حال، بهصورت دقیق نمیتوان هرکدام از راهکارها را به یک دوره خاص نسبت داد، اما مامون در دورههای اول و دوم بیشتر از زنجیره همارزی استفاده کرده است و هرچه به دوره سوم نزدیک میشویم، استفاده از مکانیسم حاشیهرانی بیشتر گردیده است. همچنین، گاهی بهصورت توامان از سازوکارهای برجستهسازی و حاشیهرانی استفاده شده است.
دائره المعارف بزرگ اسلامی که پس از انقلاب، به عرصه فرهنگ کشور پيوسته، حاوی نکاتی همانند ترديد در استماع مستقيم «فضل بن شاذان نيشابوري» (م260 ﻫ/ 874 م) از امام رضا(ع)، ورود پارهای اخبار سرزنشآميز از امام حسن عسکری(ع) در ارتباط با وی، جسمگرايی وی و قرابت وافر ديدگاهش به عقايد سلفيان اهل سنّت، ترديد در صحّت اسناد کتاب الايضاح به وی و موضوعاتی ديگر با همين صبغه میباشد. اين باورها و رويکردها، از سوی اين مقاله نااستوار تلقّی و تأکيد شده که توقيع منسوب به امام عسکری(ع) در عتاب «فضل» که همان هم مأخذ جسمگرا بودن وی قلمداد شده، از سوی تمام رجاليان، فاقد اعتبار و مجعول به شمار آمده است. به علاوه روايت وی از امام رضا(ع) و صحّت اسناد الايضاح به وی، مورد تأييد قرار گرفته است. شناخت مواضع راستين اين فقيه متکلّم، محدّث و صحابی والا مقام ائمه(ع) که دلمشغول ارتقای معرفت دينی و با خورشيد فروزان انديشه خويش و کندوکاوهای گسترده و نگارش يکصد و هشتاد کتاب در قرن سوم، تأمين کننده حيات علمی و فکری جامعه خويش بود، بیترديد سهمی بنيادی در تعالی نسل ما دارد. سزا و بلکه وظيفه اين است که رهيافتهای اين گونه افراد نشر يابد تا در امتداد يافتن بيدارگریها و مواضع به حقّشان، خللی واقع نگردد.
فضل بن شاذان نیشابوری، متکلمی شیعی و فضل بن شاذان رازی، دانشمندی سنی است. اشتراک در نام، معاصربودن و همسانی عناوین برخی تالیفاتشان، سبب شده از زمان ابن ندیم بغدادی (م380ق) به بعد، التباسی پدید آید و نام یکی با دیگری اشتباه گرفته شود. در این مقاله به ایجاز، به تسلسل تاریخی خلط و مصادیق آن، اشاره شده، برای تمایز آن دو شخصیت، از راهکارهایی همانند بازشناسی کنیه، جد، استادان، شاگردان، تخصص و تصنیفات هر یک، استفاده شده است. تخصص اصلی «ابوالقاسم فضل بن شاذان بن عیسی رازی» (م290ق)، در علوم قرآنی و علم تفسیر، به ویژه دانش قرائات بوده و با دانش فقه نیز آشنا بوده است. مشایخ و شاگردان وی، همگی جزو اهل سنت به شمار می آیند. اما ابومحمد فضل بن شاذان بن خلیل نیشابوری (م260ق)، در دانش های حدیث، فقه و کلام شیعی نامبردار است. وی نظریه پرداز ارشد علم کلام و مؤلف ده ها ردیه، بر گرایش های کلامی عصر خویش می باشد.