فضل بن شاذان نیشابوری، متکلمی شیعی و فضل بن شاذان رازی، دانشمندی سنی است. اشتراک در نام، معاصربودن و همسانی عناوین برخی تالیفاتشان، سبب شده از زمان ابن ندیم بغدادی (م380ق) به بعد، التباسی پدید آید و نام یکی با دیگری اشتباه گرفته شود. در این مقاله به ایجاز، به تسلسل تاریخی خلط و مصادیق آن، اشاره شده، برای تمایز آن دو شخصیت، از راهکارهایی همانند بازشناسی کنیه، جد، استادان، شاگردان، تخصص و تصنیفات هر یک، استفاده شده است. تخصص اصلی «ابوالقاسم فضل بن شاذان بن عیسی رازی» (م290ق)، در علوم قرآنی و علم تفسیر، به ویژه دانش قرائات بوده و با دانش فقه نیز آشنا بوده است. مشایخ و شاگردان وی، همگی جزو اهل سنت به شمار می آیند. اما ابومحمد فضل بن شاذان بن خلیل نیشابوری (م260ق)، در دانش های حدیث، فقه و کلام شیعی نامبردار است. وی نظریه پرداز ارشد علم کلام و مؤلف ده ها ردیه، بر گرایش های کلامی عصر خویش می باشد.
دو شهر قم و نیشابور ازجمله حوزه های مهمی بودند که از نیمه دوم قرن دوم به بعد و پس از افول حوزه کوفه، جمع کثیری از محدثان و اصحاب شیعی را در خود جای دادند. این دو مرکز در ترکیب اجتماعی صحابه ساکن آن ها، جهت گیری های عقل گرایی حدیث گرایی و ارتباط و تعامل با دیگر فرق اسلامی تفاوت های بسیاری داشتند؛ اما در باب مسائل مربوط به امامت، جریان های مشابهی در هر دو شهر وجود داشت. این دو شهر باوجود تمام تفاوت ها و اختلاف های بنیادینی که داشتند، درنهایت در باب امامت به نتایج مشابهی رسیدند و در هر دوی آن ها سه دیدگاه فکری حضور داشت: دیدگاه معروف به جریان اکثریت که روسای علمی شهر از آن حمایت می کردند، دیدگاه های پیروان هشام بن حکم و دیدگاه های پیروان مفضل بن عمر. این مقاله برآن است تا با بررسی تطورات تاریخ فکری امامت در قم و نیشابور، ضمن مقایسه آن ها با یکدیگر، جریان های حاضر در آن دو را در دوره حضور ائمه(ع) تا سال 260ق/874م بررسی کند.
موضوع این تحقیق، ساختار اندیشه سیاسی علمای شیعه در اوخر سده دوازدهم هجری، با تکیه بر اندیشه شیخیوسف بحرانی و علامه وحید بهبهانی است. با توجه به اینکه رویکرد اخباری و اصولی در میان علمای شیعه از اواخر دوره صفویه باب بود، نظر علما درباره سیاست و حکومتهای وقت نیز با توجه به رویکردشان تفاوت داشت. از سویی دیگر، بیگانگی نهاد دین و دولت در حد فاصل سقوط صفویه تا قاجاریه (1135 - 1209 ق)، باعث مهاجرت علمای طراز اول به عتبات عالیات شد. در این میان، شیخیوسف بحرانی و علامه وحید بهبهانی به عنوان علمای برجسته و معلمان رویکرد اخباری و اصولی در مباحثه و مناظره با یکدیگر بودند که سرانجام به تثبیت و توسعه اندیشه سیاسی اصولی ختم شد. تا آن زمان علمای اخباری، حکومت فرد مؤمنی از میان مسلمانان را به شرط عدالت جایز میدانستند، اما با پیروزی اصولیها ولایت مطلقه فقیه جامعالشرایط تثبیت شد و حکومت میبایست مأذون و منصوب میبود. این تحقیق، به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای صورت گرفته است.
دائره المعارف بزرگ اسلامی که پس از انقلاب، به عرصه فرهنگ کشور پيوسته، حاوی نکاتی همانند ترديد در استماع مستقيم «فضل بن شاذان نيشابوري» (م260 ﻫ/ 874 م) از امام رضا(ع)، ورود پارهای اخبار سرزنشآميز از امام حسن عسکری(ع) در ارتباط با وی، جسمگرايی وی و قرابت وافر ديدگاهش به عقايد سلفيان اهل سنّت، ترديد در صحّت اسناد کتاب الايضاح به وی و موضوعاتی ديگر با همين صبغه میباشد. اين باورها و رويکردها، از سوی اين مقاله نااستوار تلقّی و تأکيد شده که توقيع منسوب به امام عسکری(ع) در عتاب «فضل» که همان هم مأخذ جسمگرا بودن وی قلمداد شده، از سوی تمام رجاليان، فاقد اعتبار و مجعول به شمار آمده است. به علاوه روايت وی از امام رضا(ع) و صحّت اسناد الايضاح به وی، مورد تأييد قرار گرفته است. شناخت مواضع راستين اين فقيه متکلّم، محدّث و صحابی والا مقام ائمه(ع) که دلمشغول ارتقای معرفت دينی و با خورشيد فروزان انديشه خويش و کندوکاوهای گسترده و نگارش يکصد و هشتاد کتاب در قرن سوم، تأمين کننده حيات علمی و فکری جامعه خويش بود، بیترديد سهمی بنيادی در تعالی نسل ما دارد. سزا و بلکه وظيفه اين است که رهيافتهای اين گونه افراد نشر يابد تا در امتداد يافتن بيدارگریها و مواضع به حقّشان، خللی واقع نگردد.
نگاشتههای شیخ صدوق بویژه من لایحضره الفقیه، علل الشرایع و عیون الاخبار الرضا(ع) به فزونی حاوی نقل فضل بن شاذان نیشابوری از امام رضا(ع) است. از سدههای گذشته تاکنون، پژوهشیان علوم اسلامی، بویژه فقیهان با دلمشغولی وافر و اقبال گسترده، به آن اخبار استدلال جسته و در بسیاری از ابواب فقهی، دستمایه اجتهاد خویش قرار دادهاند. در سیصد و پنجاه حدیث و سائل الشیعه، از منابع بنیادین استنباط و اجتهاد، نقل ابن شاذان از آن حضرت به قلم آمده است. حدیث پژوه معاصر محمد باقر بهبودی با استناد به رجال کشی و طوسی فضل را متولد پس از شهادت آن حضرت معرفی کرده و از این رهگذر آن روایات را فاقد اعتبار، قلمداد نموده است. نویسنده این مقاله با کند و کاو در آن دو کتاب رجالی و لحاظ کردن پارهای قراین تاریخی و بررسی برخی از اساتید و شاگردان فضل به رهیافتی متقابل رسیده و وی را متولد حدود سال یکصد و هشتاد هجری و پیشتر از آن میداند که در نتیجه میتواند از آن حضرت به روایت بپردازد.