این مقاله نظر به اهمیت مسئله مهدویت که از مسائل مهم روز جامعه است، و ارتباط مستقیم با زندگی فردی و اجتماعی بشر دارد، موضوع مهدویت را با نگاه تربیتی بررسی کرده است. سه دیدگاه در باب مهدویت مطرح شده که با نقد دیدگاه برون دینی و درون دینی مبتنی بر نظریه غالب اهل سنت، دیدگاه درست به این موضوع با استناد به آیات و روایات تبیین شده است. عمده هدف تحقیق اثبات اثربخشی مهدویت باوری در زندگی فردی و اجتماعی امروز جامعه انسانی بوده است که آثار اعتقاد به ظهور مهدی علیه السلام در پاسخ به اندیشه ناکارآمد جلوه دادن این باور، به خوبی تبیین شده است. این آثار تربیتی اقتضا میکرد که مبانی رفتار مهدی علیه السلامدر عصر ظهور نیز به لحاظ تربیتی بررسی شود و این کار با استناد به قرآن، سنت و سیره پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله در این مقاله انجام گرفته است. در این تحقیق از اسناد و مدارک با روش تحلیلی ـ توصیفی جهت نیل به هدف پیش گفته در فضای کتابخانه استفاده شده است. بدین طریق که اطلاعات موردنیاز از منابع مربوط به مهدویت، تعلیم و تربیت و تفاسیر قرآن کریم جمع آوری شده و با یافته های علوم تربیتی به تجزیه و تحلیل و استنتاج پرداخته است. مهم ترین یافته های این تحقیق، اثبات نیاز جامعه امروز به مهدویت و دستیابی به وظایف تربیتی در سه گروه: فرد، خانواده و حکومت اسلامی نسبت به زمینه سازی ظهور مهدی علیه السلام است. نظر به این وظایف، همه مردم اعم از افراد، خانواده ها و نهادهای اجتماعی در ارتباط با زمینه سازی مهدویت مسئولیت دارند و باید به وظیفه شان عمل نمایند.
در این نوشتار، در بازخوانی و نقد دیدگاههای کلبرگ و مدرسی دربارۀ پیدایش تشیع دوازدهامامی، بر پایۀ روش تاریخی ـ کلامی و با هدف مقایسۀ دیدگاهها و بیان کاستیها و اشتباهات کمترشناختهشدۀ این دو، موارد زیر دانسته شد: کلبرگ پیدایش تشیع دوازدهامامی را «انتقال از امامیه»، و مدرسی «تکامل تدریجی مکتب تشیع» خوانده است. هر دو، تاریخ آن را تقریبا همسان، نیمة قرن چهارم هجری دانسته و در اینباره به موارد انعکاس اندیشة «دوازده امام» در متون کهن استناد کرده و دچار اشتباهاتی بعضا فاحش شدهاند؛ چنانکه هر دو، ثبت عقاید اثناعشری را در برخی متون که کامل به ما نرسیدهاند، انکار نموده و از ثبت آن در برخی منابع غفلت کرده و دیدگاههایی ناهمگون و گاه متناقض داشتهاند. افزون بر این، کلبرگ به همپایگی واژة امامیه با اثناعشریه توجه نداشته و مدرسی نیز دچار «تردیدها» و «تعمیمها»ی ناروا، اشتباه در «شناسایی متن و نسخههای کهن یک روایت» و «بیدقتی در فهم اصطلاحات مهدویت» شده است.
رفتار با اسيران يكي از مسايل مورد توجه اديان و مذاهب بوده و ملت هـاي مختلف نيز توجه زيادي به اسيران داشـته انـد . دولـت حمـدانيان بـه دليـل حكومت بر سرزمين هاي مرزي، درگيري و جنگ هاي متعدد، با دولت هـاي رقيب مسلمانان داشته است . سيفالدوله، علي بن عبداالله بن حمدان، حاكم شهر حلب در نيمه نخست قرن چهارم هجري، درگ يـري هـاي بـسياري بـا روميان داشته است . جنگهاي او با بيزانس به صورت طبيعـي، اسـير شـدن نيروهاي دو طرف جنگ و انسان هاي ساكن در سرزمين هر يـك را نيـز در پي داشته است . در اين نبردها، علاوه بـر سـربازان و فرمانـدهان جنگـي و مردمان عادي، افراد برجسته و سرشناسي نيز از دو طرف اسير شدند. از سويي دولت حمدنيان، به عنوان يك دولت شيعه شـناخته شـده اسـت و دولت مسيحي روم نيز عمدتاً با تعصب و انگيزه ديني به نبرد بـا مـسلمانان ميپرداخت تا سرزمين هاي مقدس خودشان را از دسـت مـسلمانان بيـرون بياورند. در نتيجه انگيزه ديني در هر دو دولت وجود داشت ه است . اين نوشتار درصدد است به بررسي توصيفي و تحليلي ماهيت اسيران، چگـونگي رفتـار هر يك از دو طرف درگيري با آنان و سرنوشت اين اسيران بپردازد.