اعتبارسنجی منابع تفسیر روایی شیعه و اهل سنّت، از دو طریق سندی و محتوایی، ممکن و لازم است. منابع تفسیر روایی در هر دو حوزه شیعی و اهل سنّت، به منابع متقدم و متأخر تقسیم میشود. از این رو، منابع تفسیر روایی، در چهار گروه تصور میشود. در این مقاله، منابع متقدم و متأخر شیعی، بررسی و اعتبار سنجی دو گروه دیگر، یعنی منابع متقدم و متأخر اهل سنّت، بهزودی انجام و در شماره آینده منتشر میشود. ابتدا از تفاسیر روایی متقدم شیعی، «تفسیر منسوب به امام حسن عسکری7»، «تفسیر علی بن ابراهیم قمی»، «تفسیر عیّاشی»، «تفسیر فرات کوفی»، و «تفسیر حِبَری» و سپس از تفاسیر روایی متأخر شیعی، تفسیر «الصافی»، «البرهان»، و «نور الثقلین» و نیز با اندک اشارهای، تفسیر «کنز الدقائق»، «تفسیر معاصر»، و «التفسیر الاثری الجامع» بررسی شده است.
رهیافت تاریخی در کنار شناخت بسترهای مختلف جامعه، عهدهدار نمایاندن فرازها و فرودهاست. دستیابی به سیر تطور یک اندیشه و درک بهتر از خاستگاه و دوران آغازین شکلگیری آن، منوط به تحلیل گفتمانهای مکشوف از دادههای تاریخی برجایمانده در آن حوزه است. اصبغ بن نباته کوفی از نخستین مفسران شیعی در کوفه است که در منابع رجال و تراجم، بهعنوان نخستین مؤلف ذکر شده؛ اما اثری مشخص با محتوای قرآنی یا تفسیری به وی نسبت داده نشده؛ فراوانی نسبتاً زیاد روایات تفسیری او و بازتاب آنها در آثار معتبر پسین و همچنین توجه به روانشناسی اعتقادی شخصیت وی، این فرضیه را به ذهن میرساند که به گمان قوی، اصبغ از ارکان مهم انتقال آموزههای قرآنی امام علی(ع)، با رویکرد تأسیس یا ترویج گفتمانهای شیعهبنیان همچون امامت و وصایت در روزگار خود بوده؛ براساس نظریه "آوای متعارض باختین" باید گفت بازتاب گسترده مؤلفههای معنایی وصایت در تفسیر اصبغ و اهتمام او به گفتمان وصایت علوی، معنادار بوده و در دیالکتیک تعاملی با گفتمان رقیب شکل گرفته که قصد داشت نظریه خلافت سقیفهای در جامعه را نهادینه کند.