یکی از مسائل مطرح در میان متون رجالی کهن، شیعیخواندن یا به تشیع منتسب کردن ابن اسحاق است. متقدمان و متأخران با تکیه بر شواهدی در برخی عبارتهای او مدعی وجود گرایش شیعی در تفکر وی بودهاند. گروههایی نیز از این انتساب دفاع یا وجود آن را نفی کردهاند. پرسش اساسی آن است که چه عواملی در منتسب کردن ابن اسحاق به تشیع نقش داشتهاند؟ مسلم است تفاوتهایی میان سبک و چگونگی کار برخی نویسندگان و از جمله ابن اسحاق با عالمان حدیثی مدینه در حال بروز بود که سبب شد پیشکسوتان از عملکرد و دستاوردهای علمی نسل جدید نگران و ناراضی بوده و به گونههای مختلف بکوشند تا مانع رشد سبک و شیوه کار آنها در حوزه خود باشند. از این رو احتمال میرود که آنها با اتهامات یا انتسابهایی سعی در حفظ اوضاع به نفع خود داشته باشند.با چنین رویکردی میتوان زمینه و علت انتسابهای متعدد به ابن اسحاق را در فضایی که در مدینه در مورد او به وجود آمده بود و نیز در شیوه کار وی جستوجو کرد. بررسی صحت این انتساب،هم از طریق عملکرد و هم آثار فرد امکانپذیر است. به نظر میرسد مصداقهای بروز اتهامات و نسبتهایی از این دست به سبب وجود برخی روایاتی است که دیگران نقل آن را نمیپسندیدند یا جسارت نقل آن را نداشتند.از این رو لازم است که مکان و جو عصر زندگی علمی ابن اسحاق در کنار آثار او بررسی شود تا پاسخ این مسئله روشن شود که آیا شیوه کار وی مسبب بسیاری از اتهامات بوده است یا نه؟
خلّف المستشرقون أسلاف الباحثین الغربیین حالیاً تراثاً لا بأس به من الدراسات المشرقیة والإسلامیة إستفاد منه هؤلاء الباحثون، فالإستشراق تحوّل إلى مجالات علمیة بحتة أصبحت تدرسها الکلیات ومراکز الأبحاث، لکنّ تلک الأبحاث بقیت تخدم أهداف ومصالح الغرب الإمبریالیة فی بعض الموارد، إلا أن الکثیر منها حالیاً نابعة عن وجدان باحثین غربیین أحرار یصنّفون الکتب والأبحاث من أجل إرضاء أطماحهم البحثیة واستکمالاً لمسیرتهم العلمیة. ومن جملة الحقول البحثیة المهمة التی کتب فیها الباحثون الغربیون الکثیر من هذه الدراسات، هی الدراسات الإسلامیة والحدیث الشریف منها بالتحدید سیّما الحدیث الشیعی. ومن هؤلاء الباحثین المعاصرین أستاذ جامعة إدینبرا الدکتور أندرو ج. نیومان الذی شهدنا له العدید من المساهمات فی حقل الفکر الإمامی وبالتحدید دراساته فی الحدیث الشیعی وجهود علماء الإمامیة فی العصر الصفوی وتحدیداً فی موضوع جدلیة الدین والعلماء مع السیاسة ورجالها. وما نهدف إلیه من دراستنا هذه هو نقد کتاب الباحث نیومان الهامّ عن تاریخ الحدیث الشیعی فی القرون التأسیسیة للمذهب الإمامی وأثر النهجَین الفکریَین الهامَّین عند علماء الإمامیة وهما: النهج الأصولی والنهج الإخباری الذی یمثله قم والقمّیون آنذاک فی تدوین أقدم ثلاثة مجامیع روائیة عند الشیعة الإمامیة: المحاسن للبرقی (توفی بین 274ـ280 ه/ 887ـ893 م) وبصائر الدرجات للصفّار القمّی (ت 290 ه/ 903 م) والکافی فی علم الدین للکلینی الرازی (ت 329 ه/ 941 م) وفق منهج التحلیل التاریخی والإستقرائی للنصوص التاریخیة والروائیة سیّما من تلک الکتب.
خلافت امام علی(ع) (40-35) با بروز مخالفت های آشکار برخی افراد همراه بود و جنگ های جمل، صفین و نهروان از نتایج آن است. با مرور گزارش های تاریخی، تغییر رفتار سیاسی مخالفان امام قابل توجه است و پاسخ به چیستی و چگونگی تغییر رفتار مذکور مساله اصلی پژوهش حاضر می باشد. بدین منظور با بهره گیری از رویکرد روشی توصیفی سنخ شناسی به بررسی رفتار سیاسی 296 تن از مخالفان علی(ع) با در نظر گرفتن تغییرات آن طی دوره خلافت علی بن ابی طالب پرداخته شده است. یافته ها بیانگر چهار گونه رفتار سیاسی است که عبارتند از: همراهی سپس مخالفت (حدود 44.59%)، مخالفت سپس همراهی (حدود 4.39%)، مخالفت سپس همراهی سپس مخالفت (حدود 1.01%) و مخالفت تداومی(حدود 50%). یافته های نوین پژوهش حاضر به دلیل بهره گیری از آنها در مطالعه های عمیق نظریه پردازی و میان رشته ای دارای اهمیت کاربردی است.