یکی از ویژگی هاي تاریخ سیاسی ایران در قرن هشتم هجري قمري یا در حد فاصل زوال ایلخانان تا روي کار آمدن تیموریان، وجود سلسله هاي محلی متعددي است که در چهار گوشه ي ایران تشکیل شدند. در این میان در شرق ایران و در خراسان، در کنار قدرت نمایی هاي آل کرت، طغاتیمور و جانی قربانی ها، حکومت سربداران با به قدرت رسیدند، که از جانب شمال با حکومت طغاتیموریه با مرکزیت استرآباد همجوار بودند. سربداران اگرچه از جهت وسعت مملکت و قدرت و دوام دولت و عظمتِ آثار مقام شامخی نداشتند، اما از یک نظر در تاریخ ایرانِ قبل از تشکیل سلسله ي صفویه اعتباري خاص یافتند؛ مذهب تشیع اثنی عشري که با اتکاء بر این مذهب به صورت یک ایدئولوژي حاکمیت توانستند قیام خود را در جامع هدایت کرده و در خلال نیم قرن، بعد انقلابی آن را به بار بنشانند و باعث گسترش و نفوذ آن در سایر نواحی گردند. با این حال مسائل ارضی و گسترش قلمرو، بویژه رقابت بر سر تصرف خراسان، تفاوت و تباین مذهبی و همچنین رهایی سراسر خراسان از زیر یوغ مغولان از جانب سربداران، برخورد و تنش هایی را بین طرفین گریزناپذیر می ساخت. بررسی مناسبات سیاسی، مذهبی سربداران و طغاتیموریه و دلایل و عوامل مهم در برخورد این دو حکومت، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی محور کار این مقاله است.
چگونگی ورود و سپس اقامت علی بن موسی الرضا در مرو، پایتخت خلافت اسلامی در دوران خلافت مأمون عباسی، موجب طرح فرضیههای مختلف بهویژه با محوریت برخی شخصیتهای مهم آن دوران است. فضل بن سهل ملقب به ذوالریاستین در جریان ولایتعهدی و دیگر موضوعهای مهم مرتبط با امام، گاه با تحلیلهای متفاوت و حتی متضاد مواجه شده است. چنین به نظر میرسد برای دستیابی به درکی جامع و منطقی از مسائل مربوط به آن حضرت با مأمون و دربارش، ضرورت دارد افکار و اقدامات ذوالریاستین در مورد امام به دقت بررسی گردد. این پژوهش تلاش دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش پژوهش تاریخی، نقش این وزیر مقتدر را در چگونگی رابطه مأمون با امام رضا بررسی کند. یافتههای پژوهش، گویای نفوذ فوقالعاده ذوالریاستین بر مأمون است، با این حال وی در ارتباط با امام بیشتر متأثر از مأمون بود و کوشید با نزدیک ساختن افکار و تصمیمگیری خود به خلیفه، موقعیت خودش را تحکیم نماید. فضل با وجود داشتن اقتدار، نتوانست بر آن حضرت تسلط یابد، در عین حال شواهد متقنی نیز بر ارادت او نسبت به امام وجود ندارد.
مؤلفه دین و مذهب، همواره نقش عمدهای در زیر ساخت فکری جامعه ایرانی داشته است و تأثیر مستقیم آن در بیشتر تحولات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه چشمگیر است. ازاینرو در طول تاریخ، حکومتها توجه خاصی به مذهب و مراسم آیینی داشتهاند. در دوره قاجار در کنار تداوم شکل برگزاری مراسم مذهبی و آیینی، یک نوع تحول هم در آنها صورت گرفت. ایالت خراسان و به ویژه شهر مشهد به سبب موقعیت خاص خود، یکی از مراکز اصلی این تحول بود. مقاله پیش رو با روش وصفی - تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که مراسم آیینی وسوگواری در مشهد به عنوان مهمترین شهر مذهبی ایران به چه میزان تحت تأثیر عوامل مختلف، به ویژه رویکرد سیاسی حاکمان قاجار و عوامل اجرایی آن دچار تحول شد؟
روایتهای داستانی از واقعة عاشورا، به ویژه از سدة دهم هجری به بعد، در قالب نظم و نثر در آثار مقتلنویسان به زبانهای مختلف (عربی، فارسی، ترکی و هورامی) وارد شد. در این نوع مقتلها، دیگر نمیتوان واقعة عاشورا را از منظر تاریخی بررسی کرد، بلکه تاریخ و داستان در این مقتلها در هم آمیخته و جدا کردن آنها به نظر امکانپذیر نیست. نسخة مقتل امام حسین به زبان هورامی ـ از زبانهای ایرانی ـ تنها متنی است که به صورت منظوم در دورة قاجار به این زبان سروده شد. ادبیات هورامی هم که ساختار واجی آن به زبان پارتی باستان شباهت دارد، دارای میراث غنی از سدههای اول تا سدههای سیزده و چهارده هجری است. پژوهش حاضر، با تأکید بر این نسخة نویافته، سعی دارد که ضمن معرفی این نسخه و محتوای آن، به بررسی قرائتهای سوگوارانه، حماسی، عرفانی و تقدیرگرایانه از خلال آن بپردازد و سپس دادههای این مقتل را با دیگر مقاتل داستانی تطبیق دهد.
قیام سربدارانِ خراسان را از نظر تاریخی، می توان مهم ترین نهضت مذهبی و آزادي بخش ایران در دوران فترت به شمار آورد که تأثیر حتمی در جنبش هاي دیگر نیز داشت. خراسان بزرگ، محل شکل گیري حکومت هاي محلیِ سربداران، طغاتیموریه، آل کرت و جانی قربانی بود که بنا به دلایل و عوامل مختلف، درگیري ها، تنش هاي سیاسی و گاه روابط دوستانه ي کمرنگی داشتند. سربداران از درون مردم جوشیدند و با اتکاء به نیروي مردم و تشیع اثنی عشري سیاست منطقه را تحت نفوذ خود قرار دادند. در این بین حکومت سنی مذهب آل کرت نیز جهت کسب قدرت سیاسی به تکاپو برخاسته بود. منظر انتخابی پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، پاسخ به این پرسش است که مناسبات غالباً خصمانه مذهبی سیاسی سربداران و آل کرت چه آثار و پیامدهایی را به دنبال داشت؟ در این راستا، نوشتار حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی بر آن است تا نشان دهد که این مناسبات خصمانه در نهایت منجر به ضعف و در نتیجه زوال و سقوط این دو حکومت گردید. از سویی آشفتگی اوضاع اقتصادي و اجتماعی، عدم تحقق وحدت سیاسی و تأخیر در شکل گیري دولتی شیعی فراگیر در ایران از پیامدهاي قطعی جدال هاي سیاسی مذهبی این حکومت ها بود که نهایتاً زمینه براي ورود امیرتیمورگورکانی به خراسان و تحقق شکل گیري حکومتی متمرکز هر چند مستعجل در ایران، آن هم با اتکاء به یک یورش خارجی فراهم شد