مشهور فقیهان متاخر، مرد بودن را به طور مطلق، از شرایط مرجع تقلید شمرده و زنان را به هیچ روی، شایستة احراز این مقام ندانستهاند. فقیهانی همانند صاحب عروه، محقق خویی، مرحوم اراکی و سایر فقیهان معاصر، مرد بودن را به طور صریح از شرایط مرجع تقلید شمردهاند. در این نوشتار، با بررسی دلایل مساله از آیات، روایات و بنای عقلا و بازخوانی کلمات فقها، اثبات گردیده که زن در صورت دارابودن شرایط مرجعیت از قبیل اجتهاد، عدالت و اعلمیت، شایستگی دارد برای زنان مرجع تقلید باشد؛ بهویژه در مسائل مربوط به زنان که در آنها مجتهدان زن از نظر موضوعشناسی حاذقتر به شمار میآیند.
علمای دین، همواره نقش واسط را در انتقال آموزههای دینی به مردم ایفا میکردهاند. با این حال، شکلگیری نهاد واسطۀ مرجعیت تقلید، بهعنوان یک نهاد متمرکز و دارای ساختار و سلسله مراتب، کمتر از دویست سال قدمت دارد. شکلگیری نهاد مرجعیت تقلید با شکلگیری نظریۀ اجتهاد و تقلید و تکوین و توسعۀ نظریۀ تقلید از أعلم پیوند خورده است. این نظریه، با کمک برخی عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، به شکلگیری نهاد مرجعیت تقلید در عالم تشیع منجر شد. از عواملی که به شکلگیری این نهاد کمک کرد، توسعۀ نظریۀ اجتهاد و تقلید از أعلم، بهدنبال شکست نظری و سیاسی اخباریان از اصولیان - در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری - است. علاوه بر آن، تثبیت پرداخت خمس به مجتهدان و مجتهدان أعلم و تمرکز مرجعیت دینی در عتبات عالیات، شرایط لازم اقتصادی و اجتماعی را برای پدیدآمدن یک نهاد متمرکز و تا اندازهای دیوانسالار پدید آورد. تبدیل علمای بلاد به نهاد متمرکزِ مرجعیت تقلید، نتایج شگرفی در عرصۀ سیاسی و اجتماعی بهدنبال داشت. در این مقاله، به روند تاریخی تحولات فکری و اجتماعی فراهمکنندۀ شرایط شکلگیری نهاد مرجعیت تقلید پرداخته شد.