5e4433161c96e.JPG

خلیفه و خلافت در اندیشه اهل سنت و زیرساخت های تحول امامت و خلافت به سلطنت آسمانی و خلیفه اللهی

در تاریخ اسلام میان اصطلاح های خلافت، امامت و سلطنت هیچ وحدتی وجود ندارد و این خلط معنایی صرفا لفظی و لغوی نبوده، بلکه حاصل تحولاتی تاثیرگذار در تاریخ اندیشه اسلامی بوده است. اصطلاح «خلیفه»، به تفاوت، عنوانی برای تمام زمامداران یا خلافت نبوی در زعامت سیاسی مسلمانان و جانشینی خلیفه رسول الله، یا منصبی شرعی و نه عرفی به تمام خلفای راشدین، امویان و عباسیان نیز به کار برده می شد. درباره «امامت» باید گفت متکلمان اهل سنت که به وضوح شاهد فساد دستگاه خلافت بودند و میان خلفای راشدین با خلفای اموی و عباسی تفاوتی ماهوی می یافتند، به دلیل تداعی فساد خلفای وقت، مایل نبودند اصطلاح امامت را که بر خلفای زمانه آنان نیز اطلاق می شد، مورد استفاده قرار دهند. همچنین در این نوشتار نشان داده می شود که تلاش برای آسمانی کردن سلطنت اسلامی و کوشش برای استحاله امامت و خلافت نبوی از سوی عوامل اموی و راویان آن دوره، در ادوار بعدی نیز ادامه یافت و در دوره عباسیان، فرمانروایان این خاندان نیز خود را خلیفه خداوند و حاکم الهی در روی زمین توصیف کردند. در واقع، با ابهام و خلل در اصول سیاست نبوی و سیاست خلفای اولیه با نظام استیلایی و فرمانروایی سلطنتی، سنت‌های نبوی و اصول سیاست قرآنی مغفول ماند و سلطنت از این وضعیت بهره را کافی برد. با تبدیل خلافت به سلطنت، مصادیق نظریه امامت، به خلفای اولیه محدود شد.

منابع مشابه بیشتر ...

6260f5551677b.JPG

نقش و اقدامات فاطمیان مصر در شکوفایی مظاهر فرهنگی و تمدنی با تاکید بر رواداری مذهبی

علی آقانوری, محسن والی زاده

دوره فاطمیان از دوره‌های برجسته تاریخ اسلام است که با توجه به گستره زمانی و وسعت قلمرو حکومتی سزاوار تحقیقات جدی و جدید است. حکومت دویست‌ساله‌شان بر مصر و تأثیرگذاری‌شان بر تمدن اسلامی به ‌خودی خود کافی است که آنها را شایسته چنین امعان نظری کند. تحقیق حاضر با هدف شناخت اقدامات عملی فاطمیان مصر در راستای کمک به ایجاد تمدن اسلامی انجام شده است. بدین منظور اقدامات عملی خلفای فاطمی، که از مظاهر تمدن‌ساز محسوب می‌شود، نظیر مناسبات ایشان با قدرت‌های همجوار، ساخت و ایجاد مراکز علمی و کتاب‌خانه‌ها، تشکیل کرسی‌های علمی در قالب دارالحکمه‌ها و دارالعلم‌ها و فعالیت‌های دیگر نظیر ترجمه و تألیف کتب بررسی شده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی‌تحلیلی با استناد به منابع تاریخی و دست اول بر این نکته نیز تأکید می‌کند که فاطمیان در دوره حکومت بر مصر توانستند به دلیل اقتضائات سیاسی‌اجتماعی در جهت آرمان‌های آزادی‌خواهانه‌شان و در راستای کمک به تمدن‌سازی مسلمانان سیاست تسامح‌گرایانه‌ای را در پیش بگیرند. اتخاذ این رویکرد و سیاست تساهل و تسامح در برابر ادیان و مذاهب دیگر به میزان چشمگیری در شکل‌گیری تمدن اسلامی قرون سوم و چهارم، که از آن به دوران طلایی تمدن اسلامی یاد می‌شود، تأثیرگذار بوده و چون مناسبات این دولت با دولت‌های همجوار و هم‌زمان در این تأثیر‌گذاری و نقش آنان در شکوفایی فرهنگ و تمدن و رواداری مذهبی تأثیر داشته است، این محور نیز در آغاز نوشتار بررسی می‌شود.

6257f49f583dd.JPG

واکاوی روابط فضل بن سهل با امام رضا علیه السلام

سید علاالدین شاهرخی

چگونگی ورود و سپس اقامت علی بن موسی الرضا در مرو، پایتخت خلافت اسلامی در دوران خلافت مأمون عباسی، موجب طرح فرضیه‌های مختلف به‌ویژه با محوریت برخی شخصیت‌های مهم آن دوران است. فضل بن سهل ملقب به ذوالریاستین در جریان ولایت‌عهدی و دیگر موضوع‌های مهم مرتبط با امام، گاه با تحلیل‌های متفاوت و حتی متضاد مواجه شده است. چنین به نظر می‌رسد برای دست‌یابی به درکی جامع و منطقی از مسائل مربوط به آن حضرت با مأمون و دربارش، ضرورت دارد افکار و اقدامات ذوالریاستین در مورد امام به دقت بررسی گردد. این پژوهش تلاش دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش پژوهش تاریخی، نقش این وزیر مقتدر را در چگونگی رابطه مأمون با امام رضا بررسی کند. یافته‌های پژوهش، گویای نفوذ فوق‌العاده ذوالریاستین بر مأمون است، با این حال وی در ارتباط با امام بیش‌تر متأثر از مأمون بود و کوشید با نزدیک ساختن افکار و تصمیم‌گیری خود به خلیفه، موقعیت خودش را تحکیم نماید. فضل با وجود داشتن اقتدار، نتوانست بر آن حضرت تسلط یابد، در عین حال شواهد متقنی نیز بر ارادت او نسبت به امام وجود ندارد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

556c56a1605d0.jpg

اصول دین و مذهب و نظریه ی ناطق واحد در اندیشه ی شیخیه

غلامحسین زرگری نژاد

  برخی از مباحثی که مدت هاست به عنوان اصولی بدیهی در مکتب شیخی معرفی می گردند، در اصل مباحثی فراگیر در اندیشه ی تمام شیخی ها نیستند، بلکه تنها متعلق به اندیشه ی یکی از شاخه های مکتب شیخی، یعنی شاخه ی کرمان اند که، چون به حق پرکارترین شاخه ی شیخی ها بوده اند، اکثر محققان از طریق آثار ایشان با دیدگاه های فکری شیخیه آشنا شده و متعاقبا تمامی آن دیدگاه ها را اصیل تصور نموده اند. در صورتی که حقیقت چنین نیست و تعالیمی چون اصل معرفت به رکن رابع، نظریه ی ناطق واحد، و حتی اصول دین چهارگانه، تنها اختصاص به دیدگاه شاخه ی کرمان دارد، و چه در آثار و عقاید مشایخ اولیه ی مکتب شیخی (یعنی شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی) و چه در نزد سایر شاخه های مکتب شیخی، چون شیخیه ی تبریز و شیخیه ی عتبات و احقاقی های اسکویی، محلی از اعراب ندارند. پرسش های اصلی ای که در این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی سعی در یافتن پاسخی مناسب برای آن ها داریم، و ابهام هایی که در صدد رفع شان هستیم، به شرح زیرند: اول آن که، نظریه ی ناطق واحد در اندیشه ی شیخیه ی کرمان چیست، و آیا این نظریه که به ادعای حاج محمد خان کرمانی (واضع و شارح آن) از دل اصل معرفت به رکن رابع بیرون آمده است، در اندیشه ها وتعالیم مشایخ اولیه ی شیخیه و همچنین در اندیشه ی حاج محمد کریم خان کرمانی (واضع اصل معرفت به رکن رابع)، بوده است یا خیر؟ دیگر آن که، آیا مشایخ اولیه ی شیخیه، اعتقادی به اصول دین و مذهب چهارگانه داشته و بنیان گذار تغییرات در اصول دین و مذهب شیعه ی امامیه بوده اند، یا این که در این مبحث نیز، همچون مبحث اصل معرفت به رکن رابع، پای ذهن خلاق سرسلسله ی مشایخ شیخیه ی کرمان در میان بوده و بار دیگر منویات حاج محمد کریم خان، به اشتباه، دیدگاه تمامی شیخی ها به حساب آمده است؟

کلام و فرق/فرق/امامیه/شیخیه
مقاله
5564865ccf0b5.jpg

تحلیلی تاریخی بر مواضع ارتدادی قبایل عرب

غلامحسین زرگری نژاد

تاریخ‌نگاران عصر اموی و دوران عباسی حدیث «ارتد الناس بعد النبی الاثلاث» را به گونه‌ای ترسیم کرده‌اند که گویا این، ارتداد و بازگشت به بت‌پرستی بوده است؛ حال آن که گزارشی از احیای بت‌پرستی وجود ندارد؛ حتی مدعیان دروغین پیامبری نیز کسی را به بت‌پرستی نخواندند. درسقیفه نیز ابوبکر در بحث با سعد بن عباده روایت «الائمه من قریش» را از پیامبر نقل می‌کند. او گویا او با این روایت نمی‌خواست ثابت کند که صرفاً عضو یا سخنگوی قریش است؛ بلکه می‌خواست اشرافیت ویران شده قریش در زمان پیامبر را احیا کند؛ همچنین حضور ابوسفیان در مدینه پس از شورای سقیفه نیز نکته‌ای در اثبات این مدعاست؛ ولی با وعده کمک، حضرت علی 7را به قیام دعوت می‌کند؛ اما در روزهای بعد از حمایت علی7دست کشید؛ زیرا اطرافیان ابوبکر او را تطمیع و به سکوت وادار کردند. انصار با وجود شایستگی‌های علی7برای جانشینی پیامبر اسلام همگی به همراه سعد بن عباده در سقیفه جمع شدند؛ زیرا قریش با عدم همراهی سپاه اسامه و تهمت هذیان‌گویی به پیامبر به دنبال کسب قدرت انحصاری و حذف علی7بودند؛ همچنین انتصاب‌های خلیفه اول نیز موید دیگر برای این مطلب است. در زمان خلیفه اول هیچ‌یک از مناصب حساس به یاران علی7واگذار نشد؛ افزون بر آن مناصب کشوری و لشکری همانند سرکوبی اهل رده به دشمنان پیامبر واگذار شد؛ همچنین رهبران عمده فتوحات در دوره ابوبکر از قریش بودند؛ از جمله معاویه بن ابی‌سفیان و خالد بن ولید؛ البته در این دوره برخی مشاوران ابوبکر با همراهی علی7در جنگ با اهل رده مخالف بودند. آنان با این گمان خلیفه را می‌ترساندند که به احتمال مانعان زکات دور علی7جمع خواهند شد؛ بنابراین حدیث ارتداد به معنای احیای اشرافیتی بود که اسلام آن را پیش از این از بین برده بود.

تاریخ/تاریخ عمومی/از سال 1-61
مقاله