زنان افزون بر آنکه بیش از نیمی از جوامع انسانیاند، همواره در طول تاریخ تحولات بشر و از جمله تحولات سیاسی جوامع، نقش برجستهای داشتهاند. در خصوص موضوع «مشارکت زنان در توسعه سیاسی»، بین اندیشمندان و فقها، بهویژه معاصران اختلاف نظرهای جدی وجود دارد که به رویکردهای متفاوتی در حوزه تفکر و اجرا منتهی میگردد. گروهی با مشارکت سیاسی زنان و همه لوازم آن مخالف بوده و با اتکا بر فرهنگهای پیشین، رسالت او را محدود به خانهداری و انجام امور مربوط به تربیت فرزندان میدانند. اینان به دستهای از آیات همچون آیه «قوامیت مردان بر زنان» و روایاتی با موضوع «منع از امارت زنان» و «منع از مشورت با زنان» و سایر ادله استناد میکنند. در مقابل، جمعی قایل به جواز مشارکت سیاسی زنان شده، مشارکت او را در تمامی عرصهها جایز و لازم میدانند و با استناد به سیره معصومان علیهمالسلام ادله مخالفان را نقد کرده، آنها را قابل استناد نمیدانند. گروهی هم صرفا منصب حاکمیت را برای زن صالح نمیدانند. در نوشتار حاضر، به تشریع سطوح و لایههای مشارکت سیاسی زنان در حوزه سیاستگذاری و اجرا با استناد به آموزههای دینی اقدام میگردد.
موضوع این تحقیق، ساختار اندیشه سیاسی علمای شیعه در اوخر سده دوازدهم هجری، با تکیه بر اندیشه شیخیوسف بحرانی و علامه وحید بهبهانی است. با توجه به اینکه رویکرد اخباری و اصولی در میان علمای شیعه از اواخر دوره صفویه باب بود، نظر علما درباره سیاست و حکومتهای وقت نیز با توجه به رویکردشان تفاوت داشت. از سویی دیگر، بیگانگی نهاد دین و دولت در حد فاصل سقوط صفویه تا قاجاریه (1135 - 1209 ق)، باعث مهاجرت علمای طراز اول به عتبات عالیات شد. در این میان، شیخیوسف بحرانی و علامه وحید بهبهانی به عنوان علمای برجسته و معلمان رویکرد اخباری و اصولی در مباحثه و مناظره با یکدیگر بودند که سرانجام به تثبیت و توسعه اندیشه سیاسی اصولی ختم شد. تا آن زمان علمای اخباری، حکومت فرد مؤمنی از میان مسلمانان را به شرط عدالت جایز میدانستند، اما با پیروزی اصولیها ولایت مطلقه فقیه جامعالشرایط تثبیت شد و حکومت میبایست مأذون و منصوب میبود. این تحقیق، به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای صورت گرفته است.