گرایش تفسیری، تاثیر عقاید، نیازها، ذوق و تخصص مفسران در تفسیر قرآن است. مفسران شیعه نیز همچون دیگر مفسران قرآن، دارای گرایش های فقهی، کلامی، فلسفی، اجتماعی و ادبی بوده اند؛ هرچند مفسران شیعه همه این گرایش ها را در چارچوب مذهب اهل بیت تعریف کرده اند. در این نوشتار به صورت مبسوط تاریخچه، ویژگی ها، موضوعات گرایش های تفسیری و مهم ترین تفاسیر شیعه در هر مورد، معرفی شده است. نیز یادآوری شده است: گرایش های تفسیری دیگری مثل گرایش عرفانی، حدیثی و علمی در میان شیعه وجود داشته است. در دهه اخیر نیز گرایش های میان رشته ای در تفاسیر، مثل تفسیر تربیتی، مدیریتی، سیاسی و... در مورد قرآن مطرح شده است.
لقد وقف عدد من المستشرقین القدامى والمحدثین على مسائل دقیقة ومهمة فی الفکر الشیعی عامة وفی عقیدة التشیع الإمامی بشکل خاص. ومن بین هذه الموضوعات الآیات الکریمة التی تؤشر بشکل لا یقبل التأویل وإثارة الشکوک والتساؤلات وهو موضوع (آل بیت النبی"ص") فمن المعروف أن هناک عدّة آیات تبین المدلول التاریخی والأجتماعی (أی الأسری) لأهل البیت لاسیما ما ورد فی سورة الأحزاب آیة رقم33 إذ قال عزّ من قائل بسم اللّه الرحمن الرحیم (إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهّرکم تطهیرا). فالمقصود بتعبیر أهل البیت هاهنا بحسب الکثیر من المفسرین إنهم أهل بیت النبی أو کما أشار رسول اللّه$ فی حدیثه الشریف المعروف فی الفکر الشیعی بحدیث أهل الکساء؛أو حدیث أهل العباءة:- وهم رسول اللّه وعلی وفاطمة والحسن والحسین(. المستشرقون شأنهم شأن عدد من المفسرین المسلمین الذین لا یرغبون بل ولا یرضون أن یکون هذا التعبیر (أهل البیت) مؤشرا بیّنا ومحدّدا بآل بیت النبی$ المنتسبین الیه بصلة الرحم (أولوا الأرحام) والأقربین نسبا. فراحوا یتجولون یمینا وشمالا فی تفسیراتهم التی تهدف أساسا الى توسیع دائرة فحوى هذا التعبیر لجعله یبدو وکأنه عامّا وشاملا؛ محاولة منهم الى إبعاده عن نصّه المرکزی بمعنى أهل بیت رسول اللّه. فهناک من المفسرین المسلمین، ویقف الطبری على رأس القائمة، من فسّر قول اللّه سبحانه وتعالى بأنه لا یشیر الى رسول اللّه والإمام علی والعترة الأخیار بل یشیر الى مضمون عام هو المتعلق بتوصیات اللّه تعالى وأرشاداته الموجهة الى أمّهات المؤمنین
امامت، موهبتی است که براساس آیات قرآن، خداوند متعال آن را در اختیار افراد خاصی قرار داده است. در بیان چیستی این منصب، هرچند مفسران فریقین دیدگاه¬های متفاوتی ارائه داده¬اند، اما تبیین و بررسی جامعی از آرای مفسران شیعه صورت نگرفته است و به همین سبب، این نوشتار درصدد بیان این مساله با روش توصیفی- تحلیلی برآمده است. در این میان دیدگاه علامه طباطبایی به علت نوآوری و متمرکز شدن قرآنپژوهان بعدی بر این نظریه، مناسب پژوهشی مستقل دانسته شده است. این مقاله با بررسی آرای سایر مفسران شیعه و قرآن پژوهان معاصر، دیدگاه آنها را درباره حقیقت امامت در ذیل آیة 124بقره، براساس سیر تاریخی به ترتیب زمامداری جامعه، اسوه بودن، پیشوایی بر انبیا و اوصیا، ترادف امامت با نبوت و رسالت، وصایت و ولایت خاصه دانسته است.
خیر و شر دو جریاناند که همواره در مقابل یکدیگر بودهاند. درطول زمان، طرفداران حق، نماد «خیرالبریه» و طرفداران غیرحق نماد شیطنت و «شرالبریه» شناخته می شوند. درآیه هفت سوره مبارکه بینه ازهمین دو جریان فکری (خیرالبریه، شرالبریه) سخن به میان آمده است. در این مقاله سعی بر این است تا از منابع و اسناد قابل پذیرش و معتبر فریقین، مصداق واقعی این دو جریان تاریخی رابه دست آورد. روایات متعدد فریقین، تنها مصداق خیرالبریه را حضرت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب و شیعیان وی معرفی نموده است. این روایات به سبب کثرت طرق ازاعتبار بسیار زیاد و فوقالعاده برخوردارند. بابررسی دقیق روایات شأن نزول آیه، میتوان گفت این آیه، سند گویا و ماندگاری برای شناخت جریان فکری خیرالبریه در طول زمان است.
تقیه در لغت بهمعنای حفظ و نگهداری و در اصطلاح بهمعنای مخفینمودن حق و واقعیت از دیگران یا اظهار خلاف آن، به جهت مصلحتی مهمتر از مصلحت اظهارحق میباشد. تقیه یکی از مقولات عرفی است که انسانها در طول تاریخ حیات خویش، برای حفظ موجودیت در برابر بیگانگان و مهاجمین، در هنگامی که توان و نیروی مقابله با آنان را نداشتهاند، بدان عمل نمودهاند. تقیه از روشهای عقلایی و مورد تأیید شریعت اسلامی است که ازجمله دلایل مشروعیت آن آیات 28 سوره آلعمران و 106 سوره نحل است. گرچه برخی تقیه را ساخته مذهب تشیع و جزء باورهای شیعی دانستهاند اما رجوع به منابع تفسیری و فقهی سایر مذاهب اسلامی، حکم به مشروعیت تقیه و عمل بر پایه آن دارد، افزون بر اینکه تقیه پیش از آنکه دارای جواز شرعی باشد، دارای جواز عرفی و عقلی است.