در عصرى كه عبد الجليل رازى، كتاب نقض را مىنگاشت، ممالك اسلامى، بين دو خلافت غربى فاطمى و شرقى عبّاسى، تقسيم شده بود. اين دو خلافت، با استفاده از ابزار سياست، فرهنگ، دين، مذهب و هر مستمسك ديگرى، سعى داشتند تا مخالفان خود را از ميان بردارند و سرتاسر ممالك اسلامى را تحت نفوذ خود درآورند. در اين بين، پيروان اهل بيت عليهم السلام يعنى شيعيان اماميه- كه بعد از برافتادن آل بويه و حمدانيان، پناه سياسى و نظامى خود را از دست داده بودند-، بايد فشارهاى هر دو طرف را تحمّل مىكردند و در عين حال، به دفاع از مكتب خود مىپرداختند؛ چرا كه عبّاسيان، آنان را به اتّهام قرمطى و اسماعيلى بودن مىكشتند و نزاريان و قرمطيان، به اتّهام تقيّه و همراهى با اهل سنّت. در چنين اوضاع و احوالى، نقش علماى اماميه، حياتى و تعيين كننده بود. آنان علاوه بر تبيين اصول و فروع مكتب اهل بيت عليهم السلام بايد از اتّهامهاى وارده از سوى مخالفان، برائت مىجستند و از گرايش ضعفا به مكاتب مخالف يا ورود آراى مخالفان در ميان شيعيان اماميه، جلوگيرى مىكردند و اين همان كار يا شاهكارى است كه عبد الجليل رازى در كتاب بعض مثالبالنواصب فى نقض «بعض فضائح الروافض» معروف به نقض، انجام داده و به زيبايى از عهده آن برآمده است. وى در دفاع از اماميه، تبيينى دقيق و شفّاف از عقايد و احكام مكتب اهل بيت عليهم السلام ارائه مىدهد و مرز بين اماميه و اسماعيليان نزارى، مستعلوى و قرمطى را مشخص مىكند و در عين دفاع، حمله را نيز فراموش نمىكند. ابتدا سعى مىكند صف «سلجوقيان حنفى» را از «حنابله» و «اصحاب الحديث» جبرگرا، جدا كند و سپس آراى ظاهرگرايان را مخالف منافع و مقاصد خلافت عبّاسى جلوه دهد.
خلّف المستشرقون أسلاف الباحثین الغربیین حالیاً تراثاً لا بأس به من الدراسات المشرقیة والإسلامیة إستفاد منه هؤلاء الباحثون، فالإستشراق تحوّل إلى مجالات علمیة بحتة أصبحت تدرسها الکلیات ومراکز الأبحاث، لکنّ تلک الأبحاث بقیت تخدم أهداف ومصالح الغرب الإمبریالیة فی بعض الموارد، إلا أن الکثیر منها حالیاً نابعة عن وجدان باحثین غربیین أحرار یصنّفون الکتب والأبحاث من أجل إرضاء أطماحهم البحثیة واستکمالاً لمسیرتهم العلمیة. ومن جملة الحقول البحثیة المهمة التی کتب فیها الباحثون الغربیون الکثیر من هذه الدراسات، هی الدراسات الإسلامیة والحدیث الشریف منها بالتحدید سیّما الحدیث الشیعی. ومن هؤلاء الباحثین المعاصرین أستاذ جامعة إدینبرا الدکتور أندرو ج. نیومان الذی شهدنا له العدید من المساهمات فی حقل الفکر الإمامی وبالتحدید دراساته فی الحدیث الشیعی وجهود علماء الإمامیة فی العصر الصفوی وتحدیداً فی موضوع جدلیة الدین والعلماء مع السیاسة ورجالها. وما نهدف إلیه من دراستنا هذه هو نقد کتاب الباحث نیومان الهامّ عن تاریخ الحدیث الشیعی فی القرون التأسیسیة للمذهب الإمامی وأثر النهجَین الفکریَین الهامَّین عند علماء الإمامیة وهما: النهج الأصولی والنهج الإخباری الذی یمثله قم والقمّیون آنذاک فی تدوین أقدم ثلاثة مجامیع روائیة عند الشیعة الإمامیة: المحاسن للبرقی (توفی بین 274ـ280 ه/ 887ـ893 م) وبصائر الدرجات للصفّار القمّی (ت 290 ه/ 903 م) والکافی فی علم الدین للکلینی الرازی (ت 329 ه/ 941 م) وفق منهج التحلیل التاریخی والإستقرائی للنصوص التاریخیة والروائیة سیّما من تلک الکتب.
امام موسی کاظم( که به شهادت رسید، برخی ایشان را همان مهدی موعود خواندند. آنگاه فرقه واقفیه به وجود آمد و حوزه علمیه کوفه دچار پریشانی گردید. افزون بر این، مهاجرت امام رضا( به ایران و رونق یافتن حوزه علمیه قم با حضور شاگردان بزرگ امام رضا( نیز از فروغ حوزه کوفه کاست.حوزه علمیه بغداد در دوره غیبت صغرا و سپس در آغازین دهههای غیبت کبرا به قطب علمی شیعه بدل شد. حوزه بغداد، به دلیل حضور نایبان خاص امام مهدی( و مهاجرت علمای قم و کوفه و اکثر مناطق به این شهر و حضور دولت نیرومند آلبویه رونق گرفت. عالمان بزرگی در این حوزه ظهور کردند که بیشتر آنان به دلیل همزمانی با غیبت صغرا و آغاز غیبت کبرای امام مهدی( اثر خاصی در این زمینه دارند. این مقاله با معرفی حوزه علمیه بغداد و علمای بزرگ آن، فهرستی کوتاه همراه با توضیحات لازم درباره نوشتههای ایشان در زمینه مهدویت، ارائه میدهد.
عقاید اختصاصی گروههای مختلف شیعی، باعث پیدایش فرقه های متعددی شده است . کتاب فرق الشیعه نوبختی به عنوان کهن ترین کتاب فرقه شناسی موجود، حاوی اطلاعات گسترده ای در این زمینه می باشد.سبک خاص و قدمت این کتاب، لزوم بازخوانی و نگرش نقادانه آن را دو چندان کرده، جریان شناسی و نقد آن را توجیه پذیر نموده است.بر پایه بازخوانی برخی اصول حاکم بر کتاب مذکور و نقد و بررسی آن می توان ادعا کرد که نگاه تاریخی و لغوی در معرفی فرقه، گوناگونی اطلاق شیعه، زمانبندی ناصحیح فِرق و تغییر مشی مؤلف در تقسیمات آن بر اساس تعریف امام، ابهام آفرینی در گزارش سیر اندیشه مهدویت، نارسایی مفهوم توقف و معرفی ناقص زندیقان از جمله مواردی است که باعث زمینه سازی برای شکلگیری جریانی بر علیه شیعه شده و به نوعی راه را برای تحقیقات جدید بسته نگاه داشته است.